وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
موردو چايي ( رودخانه مردق )

موردو چايي ( رودخانه مردق )

سپيد و سياه

كوچه ميزده

(كوچه ميزده) 

نيسگيل آغاجي هئي گتيرير بار كوچه ميزده
كهليك يئرينه دالدالانير سار كوچه ميزده
بوردا،بو داراشليق كوچه ده يوخ يوخوموزدو
عاغليندان اينان هر نه كئچير وار كوچه ميزده          


دوُرد آيدي كي اسفندي يولا سالميشيق آمما
بيلمم كي نه دندير اريمير قار كوچه ميزده
قورخوتمورام،آدديم باشي جان قورخوسو واردير
هر ديقه اوُلوم فيشقا چالير دار كوچه ميزده           


گوردون كي ايشين داردادي قيشقييرما يالاندان
هئچ كيم سسيني دويماياجاق كار كوچه ميزده
مهران! بير آغاج اكميشيك اينسانليق آديندا
بيلمم نييه وئرمير بو آغاج بار كوچه ميزده.


              (مهران عباسيان)

 ‌‌‌
      @heydarbaba57🍃🌺
 



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۵۵:۰۲ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

﴿رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذابَ النَّارِ﴾.

سرفصل‌هاي قرآني

برچسب معناي حسنه در دنيا و آخرت

خلاصه پرسش

تفسير «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ» چيست؟

تفسير «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ» چيست؟

پاسخ اجمالي

يكي از دعاهايي كه خداوند در قرآن به ما آموخته: «رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ» است. حسنه در اين آيه به معناى هرگونه خير و خوبى است و مفهومى وسيع و گسترده دارد كه تمام مواهب مادى و معنوى را شامل مى‏شود، بنابراين، آنچه در روايات يا كلمات مفسران آمده؛ بيان مصداق‌هاى روشن آن مى‏باشد، و مفهوم آيه را محدود نمى‏كند. البته تفسيري عرفاني در معناي حسنه، ذيل اين آيه وجود دارد كه در پاسخ تفصيلي بيان شده است.

پاسخ تفصيلي

انسان‌ها را مي‌توان از يك نگاه به سه دسته تقسيم كرد:
1. گروهي از مردم تنها دنيا را مي‌خواهند، لذت‌هاي اين دنيا غرق‌شان كرده و هيچ زاد و توشه‌اي از آخرت ندارند. قرآن كريم در بسياري از آيات، تلاش كرده اين تفكر را از بين ببرد و به ياد انسان‌ها بيندازد كه آخرتي نيز وجود دارد و اگر اين تفكر را رها نكنند، عذاب سختي گريبان‌گير آنها مي‌شود: «آنها كه ايمان به ملاقات ما (و روز رستاخيز) ندارند، و به زندگى دنيا خشنود شدند و بر آن تكيه كردند، و آنها كه از آيات ما غافلند، (همه) آنها جايگاهشان آتش است، به‌خاطر كارهايى كه انجام مي‌دادند!».[1] البته بسياري نيز به خداوند معتقدند و از او تنها براي اين دنيا دعا مي‌كنند: «... بعضى از مردم مي‌گويند: خداوندا! به ما در دنيا، (نيكى) عطا كن! ولى در آخرت، بهره‏اى ندارند».[2]
2. گروهي ديگر تنها به فكر آخرت هستند. اشكال آ‌نها در ترك كامل دنيا و عزلت‌نشيني است، آنها در دنيا تمام لذت‌ها را ترك كرده و تنها به آخرت مي‌انديشند؛ روشي كه مخالف سيره و عمل پيامبر(ص) گرامي اسلام و ائمه اطهار(ع) است.
3. دسته سوم تلاش مي‌كنند هم آخرت را به دست آورند و هم دنيا را داشته باشند و در اين راه مخالف دستورات الهي عمل نمي‌كنند. انسان بايد در زندگي خود چنين هدفي را دنبال كند و  براي دست‌يابي بدان، فكر و تلاش داشته باشد؛ تا بتواند به كمال انساني دست يابد و اين‌گونه به هدفي كه خداوند براي انسان در نظر گرفته و خير انسان در آن است، برسد. خداوند در قرآن نيز دعايي را ذكر مي‌كند كه بر اساس آن انسان بايد جمع بين دنيا و آخرت خود كند، خداوند پيش از بيان آيه مورد بحث، به بيان مناسك حج پرداخته[3] و بعد از آن ذكر و به ياد خدا بودن را دستور مي‌دهد،[4] سپس اصل دعا كردن را ياد مي‌دهد: «... مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ».[5]
آري؛ اين همان دعايي است كه خداوند به بشر آموخته تا سعادت و خير دنيا و آخرت را براي خود طلب كند.
اما در اين‌كه منظور از «حسنه» در آيه مورد بحث چيست، موارد بسياري در روايات و كلام مفسران بيان شده است، كه در اين‌جا به ذكر چند نمونه بسنده مي‌شود:
يك. امام صادق(ع): «رضوان الهي و بهشت در آخرت، و زندگي راحت و اخلاق نيكو در اين دنيا».[6]
دو. امام علي(ع): «زن صالح در اين دنيا و حوريه بهشتي در آن دنيا، حسنه هستند».[7]
سه. مفسران نيز مثال‌هايي را براي حسنه ذكر كرده‌اند:
برخي رزق كريم را حسنه اين دنيا و بهشت را حسنه آخرت نام برده اند.[8] برخي ديگر علم و عبادت مخلصانه در اين دنيا و رضايت الهي را در آخرت مصداق حسنه ذكر كرده اند[9] و ... .
به نظر مي‌رسد؛ تمام اين موارد مذكور در مقام بيان مثال بوده‌اند؛ زيرا بديهى است حسنه به معناى هرگونه خير و خوبى است و مفهومى وسيع و گسترده دارد كه تمام مواهب مادى و معنوى را شامل مي‌شود. بنابراين، آنچه در روايات فوق يا كلمات مفسران آمده است بيان مصداق‌هاى روشن آن مى‏باشد، و مفهوم آيه را محدود نمى‏كند.[10]
علاوه بر مطالب فوق تفسيري عرفاني پيرامون معناي حسنه وجود دارد كه چنين است: «محتمل است كه حسنه در دنيا به اين معنا نباشد كه ما مال و اموال تهيه كنيم، مقام تهيه كنيم. در اين آيه شريفه «حسنه» دنيا عبارت است از اين كه انسان در هر قدمى كه بر مى‏‌دارد، در هر مقامى كه پيدا مى‏‌كند، در هر نعمتى از خداى تبارك و تعالى كه به او عطا مى‌‏شود، آنها را به صاحبش برگرداند. اگر مقام و دنيا، هرچه پيش ما به ما اقبال كند، اگر ما به او اقبال كرديم، اين حسنه نيست... من احتمال مى‏دهم حسنه يك حسنه است ... و همه حسنه عبارت از اين است كه ما به مقام قرب خدا برسيم. ما بفهميم كه چه بكنيم! اگر مقامى ما را توجه به دنيا داد، به عالم ماده داد، اين حسنه نيست. اگر نماز بخوانيم براى رسيدن به يك مآربى و لو در آخرت اين هم حسنه نيست. حسنه عبارت از اين است كه ما را برساند به آن‌جايى كه عقل ما نمى‌‌‏رسد».[11]

 

[1]. يونس 7 – 8.

[2]. بقره، 200.

[3]. بقره، 196 – 198.

[4]. بقره، 200: «فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ ءَابَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا»؛ و هنگامى كه مناسكِ (حج) خود را انجام داديد، خدا را ياد كنيد، همانند يادآورى از پدرانتان (آن‌گونه كه رسم آن زمان بود)، بلكه از آن هم بيشتر!

[5]. بقره، 201: «و بعضى مي‌گويند: پروردگارا! به ما در دنيا نيكى عطا كن! و در آخرت نيز نيكى مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار!».

[6]. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، محقق و مصحح: غفاري، علي اكبر، آخوندي، محمد، ج 5، ص 71، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.

[7]. فيض كاشاني، ملامحسن، تفسير الصافي، تحقيق: اعلمي، حسين، ج 1، ص 237، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415ق.

[8]. مغنيه، محمد جواد، التفسير المبين، ص 40، بنياد بعثت، قم، بي تا.

[9]. تستري، ابومحمد سهل بن عبدالله، تفسير التستري، تحقيق: عيون السود، محمد باسل، ص 35، منشورات محمدعلي بيضون، دارالكتب العلمية، بيروت، چاپ اول، 1423ق ؛ و ... .

[10]. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 2، ص 66، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول، 1374ش.

[11]. امام خميني، صحيفه امام، ج ‏20، ص 394 – 395.

 

آيات مرتبط

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۵۵:۰۲ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

آيا آيه اي در مورد شكستن دل ديگران وجود دارد؟

طبقه بندي موضوعي تفسيرخوش رفتاري

پرسش

 

آيا آيه اي در مورد شكستن دل ديگران وجود دارد؟

 

پاسخ اجمالي

حتي اگر آيه اي از قرآن به صورت مستقيم به موضوع "دل شكستن" اشاره نكند، اما اگر به توصيه هاي گوناگون قرآني عمل شود، هيچ فردي به ناحق، از انسان رنجيده و دل شكسته نخواهد شد.

پاسخ تفصيلي

عنوان "شكستن دل ديگران" عنواني كلي است كه مي تواند بر اثر اتفاقات مختلفي به وجود آيد؛ و به همين دليل نبايد به دنبال حكمي كلي در مورد آن، چه در قرآن و چه در روايات بود. به عنوان نمونه، اگر فردي به دليل نصيحتي مشفقانه به او كه در راستاي امر به معروف و نهي از منكر انجام شده است، دل شكسته شود، نمي توان دل شكستگي او را نشاني از نامناسب بودن رفتار آمر به معروف و ناهي از منكر دانست، اما در طرف مقابل، موارد بسياري وجود دارند كه به ناحق، باعث دل شكستگي ديگران مي شوند.

 

در قرآن كريم آيات بسياري وجود دارد كه به اين موارد اشاره نموده و در واقع، به ريشه و دليل آزرده خاطر شدن ديگران پرداخته و توصيه هايي در اين زمينه ارائه فرموده اند كه به برخي از آنها اشاره مي كنيم:

الف. برخي آنچه از آنها نهي شده است:

1. مسخره كردن ديگران:

"يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسى‏ أَنْ يَكُونُوا خَيْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسى‏ أَنْ يَكُنَّ خَيْراً مِنْهُن‏"؛[1] 

اى افراد با ايمان! گروهى از مردان شما گروهي ديگر را مسخره نكنند، شايد آن مسخره‏ شدگان بهتر از آنها باشند. و گروهى از زنان شما نيز ديگران را مسخره كند، شايد آن مسخره‏ شدگان بهتر از آنها باشند.

2. عيب جويي:

"وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُم‏"؛[2]

به عيب جويي از يكديگر مپردازيد.

3. يكديگر را با نام زشت خواندن:

"وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب‏"؛[3]

با نامهاي زشت، يكديگر را مورد خطاب قرار ندهيد.

4. روي از ديگران برگرداندن:

"وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاس‏"؛[4]

با بي اعتنايي از مردم رو مگردان.

5. با تكبر و غرور راه رفتن:

"لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحا"؛[5]

هنگام راه رفتن، باد نخوت بر گلو مينداز!

6. سر از كار ديگران در آوردن و غيبت كردن:

"وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضا"؛[6]

به دنبال سردرآوردن از كار ديگران نبوده و غيبت نكنيد.

ب. برخي آنچه بدانها فرمان داده شده است:

1. رعايت اخلاق خانوادگي:

"وَ أْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوف‏"؛[7]

در زندگي خانوادگي با يكديگر با خوبي و خوشي رفتار كنيد.

2. با مردم به نيكي سخن گفتن:

"قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا"؛[8]

با مردم به نيكي سخن گوييد.

اكنون مي توان گفت: اگر به توصيه هاي ياد شده و نيز ديگر توصيه هاي قرآني عمل شود، هيچ فردي به ناحق دل شكسته نخواهد شد.

 

[1] حجرات، 11.

[2] همان.

[3] همان.

[4] لقمان، 18.

[5] همان.

[6] حجرات، 12.

[7] طلاق، 6.

[8] بقره، 83.



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۵۵:۰۰ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

رَبَّنَا اغْفِرْ لي‏ وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ41

رَبَّنَا اغْفِرْ لي‏ وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ

41 - ابراهيم

» تفسير الميزان - خلاصه

(ربنا اغفرلي ولوالدي و للمؤمنين يوم يقوم الحساب ):

(پروردگارا مرا وپدر و مادرم و مؤمنان را در روزي كه حساب برپا داشته مي شود بيامرز)،

با اين جمله حضرت ابراهيم (ع ) دعاي خود را ختم نموده و اين درخواست سوم آنحضرت است كه در آن براي خود و پدر و مادرش و ساير مؤمنان طلب مغفرت مي نمايد، اين آيه دلالت دارد بر اينكه ابراهيم (ع ) فرزند آزر مشرك نبوده ، چون در اين آيه براي پدرش طلب مغفرت كرده و خودش در سنين كهولت بسر مي برده ، اما در اوائل عمر و دوران جواني از آزر مشرك اعلام بيزاري و برائت نموده بود و پيامبر خليل الله هرگز براي مشركان استغفار نمي طلبد، لذاآزر عموي ايشان بوده ، نه پدر آنحضرت . و در اين آيات اشارات لطيفي وجود دارد كه هر جا خداوند را بواسطه نعمتي عمومي (شامل خود و ديگران )حمد كرده با عبارت (ربنا) او را خطاب نموده وهر جا كه خداوند را بواسطه نعمت خاص خود ستايش كرده از عبارت (رب )استفاده نموده است .

پروردگارا! من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز كه حساب برپا مي‌شود، بيامرز!

» استاد الهي قمشه‌اي

بار الها ، روزي كه ( ميزان عدل و ) حساب به پا مي شود ( تو در آن روز سخت ) بر من و والدين من و همه مؤمنان ( از كرم ) ببخشا.



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۵۴:۵۹ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

شأن نزول، مقاصد و اهداف كلي سوره حمد، و محورها و آموزه هاي آن چيست؟

طبقه بندي موضوعي تفسير

برچسب تعاليم و آموزه هاشأن نزول سوره حمد

پرسش

شأن نزول، مقاصد و اهداف كلي سوره حمد و محورها و آموزه هاي آن را لطفا به صورت دسته بندي بيان نماييد. با سپاس

پاسخ اجمالي

تعاليم سوره حمد در يك نگاه كلي، به دو بخش تقسيم مى ‏شود، بخشى از حمد و ثناى خدا سخن مى ‏گويد، و بخشى از نيازهاى بنده. آيات اين سوره در باره خداوند و صفاتش؛ مانند ربوبيّت و رزاقيت است؛ موضوع معاد، شناخت راه حقّ و درخواست رهروى آن، از ديگر مباحث اين سوره است. همچنين ابراز علاقه به ادامۀ راه اولياى الاهي، و اعلام بيزارى و انزجار از گمراهان و غضب ‏شدگان موضوعات پاياني سوره فاتحة الكتاب است.

پاسخ تفصيلي

از آنجايي كه لازم نيست همه سوره‌ها و آيات قرآن كريم داراي شأن نزول باشند، يكي از سوره‌هايي كه براي آن شأن نزولي نقل نشده، سوره حمد و آيات آن است. سوره حمد داراي هفت آيه است كه هر يك از اين آيات اشاره به مطلب مهمى دارد.

آيات اين سوره در باره خداوند و صفاتش، ربوبيّت خداوند، موضوع معاد، شناخت راه حقّ و درخواست رهروى آن است.

همچنين به ادامه راه اولياى خدا، ابراز علاقه و از گمراهان و غضب ‏شدگان اعلام بيزارى و انزجار شده است. و در يك نگاه كلي اين سوره به دو بخش تقسيم مى‏شود، بخشى از حمد و ثناى خدا سخن مى‏گويد و بخشى از نيازهاى بنده.

در مجموع تعاليم و آموزه هاي اين سوره به صورت خلاصه چنين است:

1. انسان در تلاوت سوره حمد، با «بِسْمِ اللَّهِ» از غير خدا قطع اميد مى‏ كند. اين آيه سر آغازى است براى هر كار، و استمداد از ذات پاك خدا را به هنگام شروع در هر كار، به ما مى ‏آموزد.

2. «رَبِّ الْعالَمِينَ» درسى است از باز گشت همۀ نعمت ها و تربيت همۀ موجودات به خدا، و توجه به اين حقيقت كه همه اين مواهب از ذات پاك الاهي سرچشمه مى ‏گيرد.

3. «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» توجه به رحمت گسترده پروردگار است. اين آيه در واقع  اين نكته را بازگو مى ‏كند كه اساس خلقت، تربيت و حاكميت او بر پايۀ رحمت و رحمانيت است، و محور اصلى نظام تربيتى جهان را همين اصل تشكيل مى ‏دهد.

4. «مالِك يَوْمِ الدِّينِ» غفلت از آينده را از انسان مي زدايد. اين آيه در واقع توجهى است به معاد، و سراى پاداش اعمال، و حاكميت خداوند بر آن دادگاه عظيم.

6. «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعين» توحيد در عبادت و توحيد در نقطۀ اتكاي انسان ها را بيان مى ‏كند؛ «إِيَّاكَ نَعْبُدُ» نفي ريا و شهرت طلبى است، و «إِيَّاكَ نَسْتَعين» اعلام انحصار استعانت و ياري از ذات احديت، و ترس و واهمه نداشتن از هر قدرتي غير از قدرت الاهي است.

8 «أَنْعَمْتَ» توجه دادن انسان به اين نكته است كه نعمت ‏ها به دست او است.

9 انسان با گفتن «اهْدِنَا» رهسپارى در راه حقّ و درست را درخواست مى‏ كند.

10 در «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» همبستگى خود را با پيروان حقّ اعلام مى‏كند. به بيان روشن تر اين آيه، بيانگر نياز و عشق بندگان به مسئلۀ هدايت و نيز توجه به اين حقيقت است كه هدايت ها همه از سوى او است! سرانجام آخرين آيه اين سوره، ترسيم واضح و روشنى است از صراط مستقيم، راه كسانى كه مشمول نعمت هاى او شده‏اند، و اين راه از راه غضب ‏شدگان و گمراهان جدا است. و سرانجام جملۀ «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» و «لَا الضَّالِّينَ» بيزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مى ‏دارد.[1]

در پايان بايد گفت؛ اين روايت از پيامبر اسلام (ص) بهترين بيان در مورد اهداف كلي و تعاليم سوره حمد است:

«خداوند متعال فرمود: من سوره حمد را ميان خود و بنده‏ام تقسيم كردم، نيمى از آن براى من، و نيمى از آن براى بنده من است، و بنده من حق دارد هر چه را مى ‏خواهد از من بخواهد. هنگامى كه بنده مى‏ گويد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، خداوند بزرگ مى ‏فرمايد: بنده‏ ام به نام من آغاز كرد، و بر من است كه كارهاى او را به آخر رسانم و در همه حال او را پر بركت كنم، و هنگامى كه مى‏گويد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»، خداوند مي فرمايد: بنده ‏ام مرا حمد و ستايش كرد، و دانست نعمت هايى را كه دارد از ناحيۀ من است، و بلاها را نيز من از او دور كردم، گواه باشيد كه من نعمت هاى سراى آخرت را بر نعمت هاى دنياى او مى ‏افزايم، و بلاهاى آن جهان را نيز از او دفع مى ‏كنم، همان گونه كه بلاهاى دنيا را دفع كردم. و هنگامى كه مى‏ گويد: «الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، خداوند مى‏ گويد: بنده‏ ام گواهى داد كه من رحمان و رحيمم، گواه باشيد بهره او را از رحمتم فراوان مى‏ كنم، و سهم او را از عطايم افزون مى ‏سازم.

زماني كه مى‏ گويد: «مالِك يَوْمِ الدِّينِ»، او مى ‏فرمايد: گواه باشيد همان گونه كه او حاكميت و مالكيت روز جزا را از آن من دانست، من در روز

حساب، حسابش را آسان مى‏ كنم، حسناتش را مى‏ پذيرم، و از گناهان و خطاهايش مي گذرم.

وقتي مى‏ گويد: «إِيَّاك نَعْبُدُ»، خداوند بزرگ مى ‏گويد: بنده ‏ام راست مى‏ گويد، تنها مرا پرستش مى ‏كند، من شما را گواه مى ‏گيرم بر اين عبادت خالص، ثوابى به او مى‏ دهم كه همۀ كسانى كه مخالف اين بودند به حال او غبطه خورند.

هنگامى كه مى‏ گويد: «إِيَّاك نَسْتَعِينُ»، خدا مى ‏گويد: بنده ‏ام از من يارى جسته، و تنها به من پناه آورد، گواه باشيد من او را در كارهايش كمك مى ‏كنم، در سختي ها به فريادش مى ‏رسم، و در روز پريشانى دستش را مى ‏گيرم.

و هنگامى كه مى‏ گويد: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ ...»، (تا آخر سوره) خداوند مى‏ گويد اين خواسته بنده ‏ام بر آورده است، و او هر چه مى ‏خواهد از من بخواهد كه من اجابت خواهم كرد، آنچه اميد دارد، به او مى ‏بخشم و از آنچه بيم دارد ايمنش مى‏سازم.[2]

 

[1] ر. ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 1، ص 6- 8، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1374ش؛ قرائتي، محسن، تفسير نور، ج 1، ص 15- 17، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، تهران، 1383 ش‏.

[2] شيخ صدوق، عيون اخبار الرضا، ج 1، ص 300، جهان، 1378ق.



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۵۴:۵۹ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

سوره (الحمد ، الإخلاص)

  • اللّٰهُ أَكْبَرُ،

  • اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِناتِ، وَالْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِماتِ، الْأَحْياءِ مِنْهُمْ وَالْأَمْواتِ، تابِعْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ بِالْخَيْراتِ، إِنَّكَ مُجِيبُ الدَّعَواتِ، إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.


    اليوم خميس و ليلة جمعه من الثواب قرائت سورة الفاتحه
    الي اروح المؤمنين والمؤمنات والمسلمين والمسلمات ومن مات علي الايمان و الي روح والدي
    والي امواتنا وامواتكم جميعاً
    رحم الله من قراء سورة المباركة الفاتحه مع الصلاه علي محمد وآل محمد

    خدا بزرگ‌تر است،

  • خدايا مردان و زنان مؤمن و مسلمان چه زنده و چه مرده از آنان را بيامرز، پيوند ده ميان ما و آن‌ها را به خيرات، به‌درستي كه تو اجابت‌كننده دعاهايي، به‌درستي كه تو بر هر چيز توانايي.

  • قرآن
  •  
الحمد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿1﴾

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿2﴾ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿3﴾ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿4﴾ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿5﴾ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿6﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿7﴾

 

الفاتحة

به نام خداوند بخشنده مهربان ﴿1﴾ ستايش خداي را كه پروردگار جهانيان است. ﴿2﴾ خدايي كه بخشنده و مهربان است. ﴿3﴾ مالك (و پادشاه) روز جزاست (روز كيفر نيك و بد خلق). ﴿4﴾ (پروردگارا) تنها تو را مي‌پرستيم، و از تو ياري مي‌جوييم و بس. ﴿5﴾ تو ما را به راه راست هدايت فرما. ﴿6﴾ راه آنان كه به آنها انعام فرمودي، نه راه كساني كه بر آنها خشم فرمودي (قوم يهود) و نه گمراهان (چون اغلب نصاري). ﴿7﴾

الإخلاص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾ لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿3﴾ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿4﴾

الإخلاص

بگو: حقيقت اين است كه خدا يكتاست. ﴿1﴾ آن خدايي كه (از همه عالم) بي نياز (و همه عالم به او نيازمند) است. ﴿2﴾ نه كسي فرزند اوست و نه او فرزند كسي است. ﴿3﴾ و نه هيچ كس مثل و مانند و همتاي اوست. ﴿4﴾

 

احساني كه از طرف شخصي نسبت به اموات صورت مي گيرد، به عنايت پروردگار و گستردگي رحمت الهي ثواب اين احسان و خيرات هم به فرد احسان كننده داده مي شود وهم به فرد يا افراد از دنيا رفته. بنابر اين هرگاه ما چيزي را براي اموات خود هديه مي كنيم ونماز يا صدقه يا قرائت قرآني را براي آنها هديه مي نماييم بهتر است مشمولين به اين خيرات را گسترده نماييم و حتي بزرگان ديني و ائمه معصومين عليهم السلام را در ثواب آن شريك كنيم تا خداوند با رحمت و مغفرت بيشتري ما و همه اموات چشم انتظارمان را مورد مرحمت و بخشش خود قرار دهد و حتي معصومين وبزرگان  به جبران خيرات ما از خداوند طلب مغفرت بيشتري نمايند و هديه متقابلي از آنها به ما و امواتمان داده شود.



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۵۴:۵۸ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

براي رفع عجله چه بايد كرد؟

طبقه بندي موضوعي عجلهدستور العمل ها درمان رذائل اخلاقي

اصطلاحات عجله ، شتاب‌زدگي ، عاجله

گروه بندي اصطلاحات سرفصل‌هاي قرآني

براي رفع عجله چه بايد كرد؟

پاسخ اجمالي

عجله و شتابزدگي از اموري است كه در آموزه هاي ديني از آن نهي شده است، و منظور از آن، اقدام زود هنگام در انجام كارها است، و "شتاب‏ زدگى" با "سرعت" و "اقدام به موقع" تفاوت دارد. سرعت آن است كه انسان پس از فراهم شدن مقدمات و شرايط لازم، فرصت را از دست ندهد و به انجام كار اقدام كند، در مقابل عجله، «تأنى» و «تثبّت» قرار دارد كه به معناى درنگ و سنجش همه جانبه كار است.

 

توجه به آثار زيانبار و معايب عجله و ارزش درنگ و بردباري، كه از ويژگي هاي پيامبران و نيكان است، سبب مي شود كه  آدمي كارى را جز با تأمّل و مهلت انجام ندهد و آرامش و سكون را در همه احوال رعايت كند؛ چون مدّتى بدين شيوه عمل كرد -و لو به سختي- اين حالت عادت وى خواهد شد و صفت عجله از او زايل خواهد گشت و وقار و آرامش در او پديد خواهد آمد.

پاسخ تفصيلي

عجله و شتابزدگى به عنوان يك خوى ناپسند است كه در رفتار انسان به صورت هاى گوناگون آشكار مى ‏شود، به اين معنا كه انسان پيش از فراهم شدن مقدمات انجام كار، اقدام به آن كند، كارى كه نتيجه آن چيزى جز شكست يا انجام ناقص نخواهد بود؛ اين بدان مى ‏ماند كه انسان ميوه را پيش از رسيدن و قابل استفاده شدن از درخت بچيند. كارى كه نتيجه‏اش ضايع شدن ميوه يا كم شدن فايده آن است، يا اين كه قبل از آمادگى زمين، بذر افشانى كند كه نتيجه‏اش نابودى بذر يا كاهش محصول خواهد بود.

امام علي (ع) مي فرمايد: كسى كه ميوه را پيش از رسيدن بچيند، همچون كسى است كه بذر خود را در زمين نامناسبى (مانند شوره‏زار) بپاشد، (چنين شخصى نيرو و سرمايه خود را تلف كرده و نتيجه‏اى عايدش نمى‏شود).[1]

تجربه، عقل و دين بر زشتى، زيانبارى و محكوميت عجله اتفاق نظر دارند و به نكوهش آن پرداخته‏اند؛ راغب اصفهانى، منشأ شتابزدگى را هوا و هوس دانسته و همين موضوع را دليلي بر منع آن در قرآن ارزيابي كرده است.[2]

امير مؤمنان (ع)، شتابزدگى را برخاسته از حماقت دانسته، مى‏فرمايد: شتاب پيش از امكان (انجام كار) از ابلهى است.[3]

رسول اكرم (ص) نيز منشأ تأنّى و عجله را چنين بيان مي كند كه درنگ كاري خدايي و شتاب كاري شيطاني است.[4]

توجه به پيامدهاي زيان بار عجله سبب مي شود كه ما از اين صفت دوري كنيم و آرامش و وقار كه نقطه مقابل آن است را سر لوحه زندگي مان قرار دهيم.

فرجام شتابزدگي

خصلت هاي شيطانى به طور قطع، مفسده‏ انگيز و زيان آفرين اند و هر يك از آنها علاوه بر اين كه خود، زشت و نكوهيده‏اند، پيامدهاى ناهنجارى را نيز سبب مى‏شوند كه بر زشتى آنها مى‏افزايد، در همين راستا توجهتان را به برخى از آثار عجله، كه در كلمات كوتاه  امير مؤمنان (ع) آمده است جلب مي كنيم:

1. پشيماني:‏ «إِيَّاك‏ وَ الْعَجَلَ فَإِنَّهُ عُنْوَانُ الْفَوْتِ وَ النَّدَم‏»؛ از شتابزدگى بپرهيز كه سرآغاز از دست رفتن (فرصت) و پشيمانى است.[5]

كارهايى كه بدون تدبّر و فكر و انديشه، شروع شود، به طور معمول به شكست و بد فرجامى مى‏ انجامد و پشيمانى به بار مى ‏آورد، چنان كه به همين دليل، انسان فرصت‏هاى طلايى و امكان انجام دوباره كار را نيز از دست مى‏دهد.

2. ناكامى:‏ «قَلَّ مَا تَنْجَحُ حِيلَةُ الْعَجُولِ»؛ بسيار كم اتفاق مي افتد كه تدبير شتابگر، به پيروزى برسد.[6]

تعجيل و شتابزدگى، سبب مى‏شود كه آدمى، همه جوانب كار را نسنجد و از اين طريق، برخى از اسباب موفقيت را از دست مى‏دهد و در نتيجه به پيروزى مورد نظر دست نمى‏يابد و ناكام مى‏ماند.

3. لغزش و هلاكت‏: "كَثْرَةُ الْعَجَلِ يُزِلُّ"؛ شتابزدگى زياد، انسان را مى‏لغزاند.[7] و "قَلَّ مَنْ عَجِلَ إِلَّا هَلَك‏"؛ كمتر كسى است كه شتابزده باشد و دچار هلاكت نشود.[8]

بى تدبيرى و شتاب، در بسيارى از امور سبب مى‏شود كه شتابگر، برخى از موانع و لغزشگاه‏ها را مشاهده نكند و هنگام عمل، گرفتار آنها شود و در نتيجه بلغزد يا به هلاكت افتد.

4. غم و اندوه: «الْعَجَلُ قَبْلَ الْإِمْكَانِ يُوجِبُ الْغُصَّة»؛ شتابزدگى پيش از امكان (كار) سبب اندوه مى‏گردد.[9]

شادابى و نشاط از ضروريات زندگى آدمى است و با غم و غصه بي مورد نمي توان به مقصود خود رسيد و نبايد آدمى با دست خود شادى و نشاط زندگى را به اندوه تبديل كند.

امام علي (ع) پيامدهاي ديگري براي عجله ذكر مي كنند؛ به جهت اختصار از ذكر آن خودداري كرده و شما را به مطالعه سر فصلي كه در همين زمينه در كتاب "غرر الحكم" موجود است دعوت مي كنيم.

همان گونه كه بيان شد، نقطه مقابل عجله،"تثبت" و "تانى" يعنى درنگ كردن، و با تفكر و تأمل و بررسى همه جوانب كارى را انجام دادن است.

در حديثى از رسول خدا (ص) نقل شده است: مردم را عجله هلاك مى‏كند، اگر مردم با تأمل بيشتري كارها را انجام مى‏دادند كسى هلاك نمى‏شد.[10]

از اين روايت استفاده مى‏شود كه بيشترين ضرر و زيان هايي كه متوجه انسان ها مي شود، در اثر عجله است.

در همين زمينه، امام صادق (ع) مى‏فرمايد: هر كه در وقت نامناسب به كاري اقدام ورزد، تمام شدن آن نيز نابهنگام خواهد بود.[11]

از آنچه بيان شد نتيجه مي گيريم كه راه سعادت اين است كه انسان در هر كارى كه قدم مى‏گذارد، با نهايت دقت و هشيارى و به دور از هرگونه عجله، جوانب آن را بررسى كرده و از هرگونه پيش‏داورى و اقدام عجولانه بپرهيزد و راه علاج شتابزدگي آن است كه ضررهايي كه بدان اشاره شد را به ياد آورده و آن گاه ارزش و نيكويي نقطه مقابل آن يعنى وقار و آرامش را كه از ويژگي­هاي پيامبران و نيكان است به خاطر آورد، پس تصميم بگيرد كه كارى را جز با تأمّل و انديشه انجام نداده و بردباري را در هيچ وضعيتي از دست ندهد. بعد از آن كه شخصي با زحمت و تلاش، مدّتى را به اين شيوه عمل كرد، وقار و  آرامش، عادت او شده و از عجول بودن دور خواهد شد.

در پايان نكته اي كه توجه بدان ضروري است آن است كه شتاب‏ زدگى، با سرعت و اقدام به موقع تفاوت دارد.

سرعت آن است كه انسان پس از فراهم شدن مقدمات و شرايط لازم، فرصت را از دست نداده و به انجام كار بپردازد؛ از اين رو استفاده از فرصت در كارهاي خوب مورد سفارش پيشوايان دين قرار گرفته است:

1. رسول خدا (ص): پنج چيز را پيش از پنج چيز غنيمت بشمار، جوانيت را قبل از پيرى، سلامتت را قبل از بيمارى، ثروتت را قبل از تهي دستى، فرصت ها را قبل از گرفتارى، زندگانيت را قبل از مرگ.[12]

2.  امير مؤمنان (ع): فرصت ها مانند گذشتن ابرها از دست خواهند رفت.[13]

3. امير مؤمنان (ع): تأنّى و درنگ ستوده است در هر چيزى، مگر در كارهاي نيك.[14]

4. امام باقر (ع): وقتى در صدد كار نيكى بر مى ‏آيى بي درنگ به آن اقدام كن؛ زيرا نمى‏دانى كه بعدها چه پيش خواهد آمد.[15]

5. امام صادق (ع): هر كه آهنگ خيرى كند، بايد در آن شتاب كرده و به تأخيرش نيندازد؛ زيرا بنده گاهى عملى نيك انجام داده كه خداوند در پاسخ آن مي فرمايد كه ترا آمرزيدم و لغزش هاي بعدي تو را نيز ناديده خواهم گرفت‏.[16]

[1] نهج البلاغة، ص52، خ 5، انتشارات دار الهجرة، قم، بي تا.

[2] راغب اصفهاني، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، ص 548، الدار الشامية، بيروت، 1412 ق.

[3] آمدي، عبد الواحد، غرر الحكم، ص 266، انتشارات دفتر تبليغات، قم، 1366ش.

[4]طبرسي، علي بن حسن، مشكاة الأنوار، ج 1، ص 334، كتابخانه حيدريه، نجف، 1385 ق.

[5] غرر الحكم، ص 267.

[6] همان.

[7] همان.

[8] همان.

[9] همان.

[10] برقي، احمد بن محمد، المحاسن، ص 215، دار الكتب الاسلامية، قم، 1371 ق.

[11] صدوق، محمد بن علي، الخصال، ج1، ص 100، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1403 ق.

[12]طوسي، محمد بن حسن، الأمالي، ص 525، انتشارات دار الثقافة، قم، 1414 ق.

[13] غرر الحكم، ص 473.

[14]همان.

[15] كليني، محمد بن يعقوب، كافي، ج 2، ص 142،ح 3، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1365 ش.

[16] همان، ح 6.



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۵۴:۵۷ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

براي جلوگيري از حوادثي كه هنگام سفر رخ مي‌دهد، خواندن چه سوره‌ها و آياتي مناسب است؟

طبقه بندي موضوعي قرآنروايات و دعاهاي برجاي ماندهدعاقرآنقرائت قرآن

اصطلاحات سير و سفر ، مسافرت، جهانگردي

گروه بندي اصطلاحات سرفصل‌هاي قرآني

برچسب قرآندعاسفرخطرتصادفامنيتمسافرت

پرسش

چه آيه‌اي از قرآن كريم را براي محافظت در برابر حوادث مثل تصادف به همراه داشته باشيم مناسب‌تر است؟

پاسخ اجمالي

ابتدا بايد گفت؛ حوادثي كه براي انسان‌ها رخ مي‌دهد، يا بر اساس تدبير خداوند در عالم وجود، وقوع آنان قطعي و حتمي بوده كه چاره‌اي از رخ‌دادن آن نيست، و يا آن‌كه چيزي است كه با عواملي؛ مانند صدقه، دعا و ... قابل برطرف شدن است كه اين پاسخ، مرتبط با نوع دوم آن خواهد بود.

در همين راستا به ياد خدا بودن و خواندن هر بخشي از قرآن پيش از سفر، سبب آرامش خاطر انسان مي‌شود و بر لذت سفر مي‌افزايد و از نگراني و اضطراب مسافر مي‌كاهد و همين موضوع به تنهايي باعث كاهش حوادث خواهد شد.[1]

با اين وجود در روايات، تأكيد ويژه‌اي بر خواندن برخي سوره‌ها و آيات در هنگام سفر شده است كه به تعدادي از اين روايات اشاره مي‌كنيم.

سوره قدر[2]

  • امام سجاد(ع): «اگر كسى سوره «انا انزلناه» را بخواند و پياده حج برود، رنج پياده‌روى را احساس نمي‌كند».[3]
  • امام سجاد(ع): «هركه هنگام سوار شدن بر مركبش سوره «انا انزلناه» را بخواند، سالم و آمرزيده بازگردد و خواننده آن محكم‌‌‌تر از آهن بر مركب خواهد نشست».[4]
  • 3. امام باقر(ع) فرمود: «اگر چيزى مي‌توانست بر قدر الهى پيشى گيرد، ادعا مي‌كردم كه هر كسي كه سوره قدر را هنگام سفر يا خروج از منزل بخواند، ان‌شاء الله سالم به خانه برمي‌گردد».[5]

    سوره توحيد[6]

    پيامبر(ص): «اگر كسي هنگام سفر دو سمت در خانه‏ خود را بگيرد و يازده بار سوره توحيد‏ را بخواند، خدا نگهبان او است تا برگردد».[7]

    سوره صف

    پيامبر(ص): «هركه هميشه در سفرهايش سوره صف را بخواند، خداوند او را حفظ مي‌كند و از خطرات دزد و راهزن در امان است تا به خانه‌اش برگردد».[8]

    امام صادق(ع): «هركه سوره صف را قرائت كند و در سفرهايش بر قرائت آن مداومت ورزد، از خطرات و راهزنان در امان مي‌ماند و همواره در حفظ و حراست الهي است تا نزد خانواده‌اش بازگردد».[9]

    سوره طور[10]

    امام صادق(ع): «كسي كه بر خواندن سوره طور در مسافرت مداومت داشته باشد، در سفر ايمن است».[11]

    سوره ممتحنه

    امام صادق(ع): «هركه در سفرش سوره ممتحنه را بخواند، از حوادث سفر در امان است تا اين‌كه به جايگاه خود برگردد».[12]

    سوره نوح

    امام صادق(ع): «اگر مسافري سوره نوح را بخواند، درهاي گشايش و بهره‌مندي براي او باز مي‌شود تا اين‌كه به منزل خود برگردد».[13]

    مرسلات:

    امام صادق(ع): «اگر مسافري سوره مرسلات را بخواند، در سفر از هر مشكلي محفوظ است».[14]

    سوره ذاريات

    «اگر مسافري سوره ذاريات را بخواند، در امنيت است و در راه محفوظ است».[15]

    سوره حمد، معوذتين، توحيد و آية الكرسي

    امام كاظم(ع): «هركه تصميم به مسافرت گرفت، در مقابل خانه‌اش ايستاده و به سمتي كه به سوي آن عازم است و نيز از سمت راست و  چپش سوره حمد، معوّذتين، سوره توحيد و آية الكرسي را بخواند و سپس اين دعا را نيز بخواند:

    «اللَّهُمَّ احْفَظْنِي وَ احْفَظْ مَا مَعِي وَ سَلِّمْنِي وَ سَلِّمْ مَا مَعِي وَ بَلِّغْنِي وَ بَلِّغْ مَا مَعِي بِبَلَاغِك الْحَسَنِ الْجَمِيلِ».

    در اين صورت، خدا او و هرچه با او و هركه همراه او است را سالم به مقصد برساند».[16]

    برخي از آيات

  • پيامبر(ص): هركه هنگام سوار شدن اين آيه را خوانده:
  • «إِنَّ رَبَّكمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيامٍ‏ ...»،[17] و سپس اين دعا را بخواند:

    «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي‏ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَي الْقَيومُ‏[18] وَ أَتُوبُ إِلَيهِ. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي فَإِنَّهُ لَا يغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»، خدا او را مي‌آمرزد.[19]

  • پيامبر(ص): كسى كه در سفر اين آيات 22 تا 28 سوره قصص را تلاوت كند: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْينَ قالَ عَسى‏ رَبِّي أَنْ يهْدِينِي سَواءَ السَّبِيلِ»‏ تا «وَ اللَّهُ عَلى‏ ما نَقُولُ وَكيلٌ‏»؛ خدا او را از هر درنده آدم‌خوار، و دزد متجاوز، و هر حشره زهرناك نيش‌داري ايمن مي‌دارد، تا به خانواده‌اش بازگردد.[20]
  • امام علي(ع): هركه از غرق شدن (هنگام سفر) مي‌هراسد، اين دعاي شامل اين آيات را بخواند:
  • «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ‏»[21] بِسْمِ اللَّهِ الْمَلِك الْحَق‏ «ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِياتٌ بِيمِينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يشْرِكونَ»[22].[23]

  • امام صادق(ع): اگر در زماني ‌كه سفر مكروه است، قصد سفر داريد، آية ‌الكرسي را بخوانيد.[24]
  • امام صادق(ع): «هركه هر شب و نيز هنگام سفر «آية الكرسى» بخواند، خودش و هر چه با خود دارد، سالم خواهد ماند...».[25]
  • امام صادق(ع) هنگامي كه پا بر ركاب مي‌نهاد، اين آيه را مي‌خواند: «سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كنَّا لَهُ مُقْرِنِين‏»،[26] سپس هفت بار تسبيح، هفت بار حمد و هفت بار تهليل بر زبان مي‌آورد. [27]
  • امام كاظم(ع): «هر كسي هنگام سوار شدن بر مركب بگويد «بِسْمِ اللَّهِ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَ سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كنَّا لَهُ مُقْرِنِين‏»، خدا او و وسيله نقليه او را حفظ مي‌كند.[28]
  •  

     

     

    [1]. «جهان‌گردي و مسافرت در اسلام»، 90862؛ « آداب سفر زيارتي امام حسين(ع)»، 49843؛ «آيات و دعاها جهت همراه داشتن»، 37268؛ «سفر در روز دوشنبه»، 50630

    [2]. «ثواب خواندن سوره قدر»، 48819؛ «استحباب خواندن سوره‌هاي قدر و توحيد در نمازها»، 59007؛ «ثواب خواندن سوره قدر هنگام سحر و افطار»، 60538.

    [3]. طبرسي، حسن بن فضل، مكارم الاخلاق، ص 242، قم، شريف رضي، چاپ چهارم، 1412ق.

    [4]. همان.

    [5]. همان، ص 243.

    [6]. « شناسنامه خداوند»، 33543.

    [7]. قطب الدين راوندي، سعيد بن هبة الله، الدعوات (سلوة الحزين)، ص 294، قم، مدرسه امام مهدي(عج)، چاپ اول، 1407ق.

    [8]. بحراني، سيد هاشم، البرهان في تفسير القرآن، ج 5، ص 361، تهران، بنياد بعثت، چاپ اول، 1416ق.

    [9]. همان.

    [10]. «شأن نزول و محتواي سوره طور»، 30174.

    [11]. البرهان في تفسير القرآن، ج ‏5، ص 175.

    [12]. محدث نوري، حسين، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج 8، ص 246، قم، مؤسسه آل البيت(ع)، چاپ اول، 1408ق.

    [13]. همان.

    [14]. همان، ج ‏8، ص 247- 248.

    [15]. همان، ج ‏8، ص 246.

    [16]. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، محقق، مصحح، غفاري، علي اكبر، آخوندي، محمد، ج 2، ص 543، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق.

    [17]. اعراف 54.

    [18]. بقره 255.

    [19]. مكارم الأخلاق، ص 248.

    [20]. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، محقق، مصحح، غفاري، علي اكبر، ج 2، ص 270، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1413ق.

    [21]. هود 41.

    [22]. زمر 67.

    [23]. شيخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاري، علي اكبر، ج 2، ص 619، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ اول، 1362ش.

    [24]. مكارم الأخلاق، ص 243.

    [25]. همان، ص 254.

    [26]. زخرف 13.

    [27]. من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 272.

    [28]. شيخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، ص 191، قم، دار الشريف الرضي للنشر، چاپ دوم، 1406ق.



    برچسب: ،
    ادامه مطلب
    بازدید:
    + نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۵۴:۵۵ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

    به اشتراک بگذارید :

    Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

    بهترين دعا براي والدين

    خانواده شيعي » پدر و مادر »

    بهترين دعا براي والدين

    در وجوب نيكي به والدين و دعاي خير براي آنان فرقي بين زنده بودن و بعد از مرگشان نيست؛ يعني فرزند وظيفه دارد هميشه از درگاه پروردگار براي آنان دعا و استغفار نمايد.

    رضايت والدين در سرنوشت دنياي انسان باعث گشايش روزي، افزايش عمر و دفع مرگ‌هاي بد است. اگر پدر و مادر از انسان راضي باشند، نخستين هديه‌اي كه نصيب شخص مي‌شود، حصول رضايت خداست و در مرحله بعد، اين رضايت والدين نقش و تأثير مثبت و سازنده‌اي در زندگي دنيوي داشته است.
    و يكي از راه‌هاي به دست رضايت والدين اين است كه در حق آنها، چه زنده و چه مرده، دعا كنيم. بنابراين بايد بدانيم كدام دعاها بهترين دعا براي پدر و مادر است؟ و بهترين فرزند بعد از فوت پدر و مادر كيست؟ و چه وظايفي بعد از مرگ والدين بر عهده فرزند است؟ كه در اين نوشتار كوتاه سعي بر پاسخ به اين سوالات را داريم:

    الف) دعا براي عموم مؤمنان و پدر و مادر به ويژه، به هر زبان و هر شكلي كه باشد، پسنديده است؛ فرزندان مي‌توانند به تناسب معلومات خود هر نوع دعايي را در حق والدين خود داشته باشند. در قرآن و روايات نيز نمونه‌هاي براي آن بيان شده است؛ مانند:

    با طلب مغفرت و آمرزش براى پدر و مادر و پرداخت ديون و قرض هاى آنان و به جا آوردن قضاى عباداتشان و انجام كارهاى خير و صدقه براى آنان و تمام كارهايى كه باعث رسيدن ثواب به ايشان مى‌شود، به آنان نيكى كن.

    ۱- «ربِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّياني صَغيرا»؛[۱] پروردگارا، همان گونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار ده. 


    خداوند در اين آيه كه درباره پدر و مادر است، مي‌فرمايد كه تنها به رحمت و مهرباني خود اكتفا نكن؛ بلكه براي آنان، رحمت واسعه الهي را بخواه و بگو: پروردگارا! همان گونه كه آنها مرا در كودكي تربيت كردند، به آنان رحم و عطوفت خويش را فرو فرست.

    ۲- «ربَّنَا اغْفِرْ لي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ»؛ [۲] پروردگارا، من و پدر و مادرم و همه مؤمنان را، در آن روز كه حساب برپا مى‌شود، بيامرز.

     

    ۳- «ربِّ اغْفِرْ لي وَ لِوالِدَيَّ»[۳] پروردگارا مرا، و پدر و مادرم را بيامرز.

     

    ۴- امام سجاد(عليه السلام) در يكي از دعاهاي خود در صحيفه سجاديه، توصيف جامعي از موقعيت برجسته پدر و مادر، منزلت والاي ايشان و حقوق و تكاليفي كه فرزندان نسبت به آنان دارند، بيان نموده اند. يكي از نكات ارزشمندي كه از اين دعاي شريف به دست مي‌آيد، اين است كه بايد در حق والدين خود دعا كنيم. حضرتش در فرازي از اين دعا چنين مي‌فرمايد: [۴]

    خداوندا، پس از هر نماز من و در هر وقت ديگر از اوقات شب و در هر ساعت از ساعات روز، پدر و مادرم را از ياد من مبر.

    بار خدايا، درود فرست بر محمد و خاندانش و مرا به سبب دعايى كه در حق ايشان مى‌كنم بيامرز و آن دو را به سبب نيكى و مهربانى كه در حق من كرده اند از مغفرت خويش بهره‌مند فرما و به شفاعت من از ايشان خشنود شو و نيك خشنود شو. و آنان را گرامى دار و به جاهاى امن و آسايش بهشت رسان.


    خداوندا، آن دو را شفيع من گردان اگر آنها را پيش از من آمرزيده اى، و مرا شفيع ايشان گردان اگر مرا پيش از ايشان آمرزيده‌اى، تا من و پدر و مادرم در سايه لطف و رأفت تو، در سراى كرامت و جايگاه مغفرت و رحمت تو، همنشين هم گرديم، كه تو را بخشايش بزرگ است و نعمت قديم. و تو مهربان ترين مهرباناني.

    ب) در وجوب نيكي به والدين و دعاي خير براي آنان فرقي بين زنده بودن و بعد از مرگشان نيست؛ يعني فرزند وظيفه دارد هميشه از درگاه پروردگار براي آنان دعا و استغفار نمايد.
    امام صادق(عليه السلام) در زمينه نيكى به پدر و مادر مى‌فرمايند: [۵] چه چيز مانع از آن مى‌شود كه به پدر و مادرتان در دنيا و پس از مرگ نيكى كنيد؟! براى آنها نماز بخوانيد، صدقه دهيد، حج بگذاريد، روزه بگيريد و…؛ زيرا خداوند به نيكى شما خير زياد مى‌دهد.
    در روايت آمده است، روزى فردى به پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) گفت: مرا نصيحت كنيد. پيامبر فرمودند: [۶] تو را به پدر و مادرت سفارش مى‌كنم كه به آنان در زنده بودن و بعد از مرگشان نيكى كنى و اگر به تو امر كردند كه از خانواده و مالت بگذرى، چنين كن؛ زيرا اين جزئى از ايمان است.
    علامه مجلسى(ره) در شرح نيكى به پدر و مادرى كه از دنيا رفته اند، مى‌گويد: «با طلب مغفرت و آمرزش براى پدر و مادر و پرداخت ديون و قرض هاى آنان و به جا آوردن قضاى عباداتشان و انجام كارهاى خير و صدقه براى آنان و تمام كارهايى كه باعث رسيدن ثواب به ايشان مى‌شود، به آنان نيكى كن».[۷]

    بنابراين به طور خلاصه از جمله بهترين كارهايي كه فرزند مي‌تواند براي پدر و مادر خويش بعد از مرگشان انجام دهد، عبارتند است از:

    ۱- انجام واجباتي كه آنها در حال زنده بودنشان از انجام آن بازمانده اند؛ مانند حج، نماز، روزه و پرداخت بدهي مالي كه داشته اند.

    ۲- عمل به آنچه وصيت نموده اند.

    ۳- فراموش نكردن آنها تا آخر عمر؛ يعني به نيابت از آنها صدقه دهد و اعمال مستحبي را به قصد ايشان انجام دهد و تا مي‌تواند برايشان خيرات بفرستد و… . يكي از راههاي به دست رضايت والدين اين است كه در حق آنها، چه زنده و چه مرده، دعا كنيم. بنابراين بايد بدانيم كدام دعاها بهترين دعا براي پدر و مادر است؟ و بهترين فرزند بعد از فوت پدر و مادر كيست؟ و چه وظايفي بعد از مرگ والدين بر عهده فرزند است؟

    ۴- طلب مغفرت براي والدين يكي ديگر از وظايف مهم فرزند در قبال پدر و مادر بعد از مرگ آنها است. فرزند بايد در حق آنها دعاي خير كند و طلب مغفرت نمايد، به ويژه در صورتي كه انسان بداند كه پدر و مادرش در زندگي خود از نظر اعمال، رفتار و انجام عبادات خداي نكرده، نواقصي داشته اند، در اين صورت طلب عفو و مغفرت مي‌تواند بسيار مفيد باشد.

    ۵- به نيكي ياد كردن از پدر و مادر: انسان وظيفه دارد كه احترام پدر و مادر را حتّي بعد از مرگشان حفظ كند و هميشه از آنها به خوبي ياد كند.

    ۶- نگه داشتن حرمت آنها بعد از مرگشان. فرزند با رفتار و كردار شايسته در جامعه باعث دعاي خير مردم براي پدر و مادر خويش شده و وجود خود را صدقه جاريه‌اي براي والدينش قرار مي‌دهد.

    ج) امام باقر(عليه السلام) فرمود: همانا بنده‌اي نسبت به پدر و مادر خويش در زمان حياتشان نيكوكار است، سپس آنها مي‌ميرند و او بدهى آنها را نمي‌پردازد و براى آنها آمرزش نمي‌خواهد؛ لذا خدا او را عاق و نافرمان مي‌نويسد. اما بنده ديگر در زمان حيات پدر و مادر خود، عاق آنها است و نسبت به آنها نيكى نمي‌كند، ولى چون از دنيا رفتند بدهى آنها را مي‌پردازد و براى آنها آمرزش مي‌خواهد و خداى عزوجل او را نيكوكار مى‌نويسد. [۸]
    و رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد فرزندان نيكوكار فرمود: سرور نيكان در روز قيامت، مردي است كه بعد از مرگ پدر و مادرش به آنان نيكي كرده باشد. [۹]
    بنابراين فرزند خوب، فرزندي است كه هر آنچه در توان دارد، نسبت به پدر و مادرش انجام دهد، اعم از دعا و خيرات.

    پي‌نوشت‌ها
    [۱]. اسراء، ۲۴٫
    [۲]. ابراهيم، ۴۱٫
    [۳]. نوح، ۲۷٫
    [۴]. على بن الحسين عليه السلام، امام چهارم، الصحيفه السجاديه، ص ۱۱۸ قم، دفتر نشر الهادى، چاپ اول.
    [۵]. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، محقق، مصحح، غفاري، علي اكبر، آخوندي، محمد، ج ۲، ص ۱۵۹، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
    [۶]. همان، ج ۲، ص ۱۵۸٫
    [۷]. مجلسى. محمد باقر، مرآه العقول، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، ج ۸، ص ۳۹۳، تهران، دار الكتب الإسلاميه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق .
    [۸]. كوفي اهوازي، حسين بن سعيد، الزهد، محقق، مصحح، عرفانيان يزدي، غلامرضا، ص ۳۳، قم، المطبعه العلميه، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
    [۹]. مجلسى. محمد باقر، بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۸۶، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلي الله عليه و آله و سلم) سَيِّدُ الْأَبْرَارِ يَوْمَ الْقِيَامَهِ رَجُلٌ بَرَّ وَالِدَيْهِ بَعْدَ مَوْتِهِمَا».

    منابع
    سايت اسلام كوئيست؛

    تعليمات اسلامي واشنگتن؛

    كتاب: مقام پدر و مادر در اسلام زين العابدين احمدي، حسنعلي احمدي

    منبع: فرآوري: آمنه اسفندياري؛ بخش اخلاق و عرفان اسلامي تبيان



    برچسب: ،
    ادامه مطلب
    بازدید:
    + نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۵۴:۵۴ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

    به اشتراک بگذارید :

    Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

    (خداوندا!) جز تو معبودي نيست! منزّهي تو! من از ستمكاران بودم!

    رسش

    موضوعات متفرقه

    ذكر يونسيه و مداومت بر آن

    سوال

    ذكر يونسيه چيست؟ و چرا نبايد مداومت به ذكر يونسيه كرد؟

    پاسخ

     اين ذكر از اذكاري است كه داراي مضامين بالايي است همان طور كه مي دانيد قرار بود حضرت يونس عليه السلام بواسطه ترك اولي كه كردند تا قيامت يا وقت معلوم در دل ماهي بمانند، اما چون اين ذكر بهشون تعليم شد و ايشان بر اين ذكر مداومت نمودند سبب شد كه تقدير ايشان تغيير داده شود و از دل نهنگ آن چنان كه آياتش در قران كريم موجود است بيرون آورده شود.

    خداوند متعال در آيات 87 و 88 سوره انبياء و در ذكر گوشه اي از زندگي حضرت يونس ـ عليه السلام ـ مي فرمايند:

    وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيهِ فَنادي فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَك إِنِّي كنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ. فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كذلِك نُنْجِي الْمُؤْمِنينَ.

    «وذاالنون (يونس)] را (به ياد آور) در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت و چنين مي پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت (امّا موقعي كه در كام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمت ها (ي متراكم) صدا زد: (خداوندا!) جز تو معبودي نيست! منزّهي تو! من از ستمكاران بودم! ما دعاي او را به اجابت رسانديم و از آن اندوه نجاتش بخشيديم و اين گونه مؤمنان را نجات مي دهيم».

    به اين قسمت آيه 87 سوره انبياء ذكر يونسيه گويند. لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَك إِنِّي كنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ.

    اما علت اينكه نبايد به اين ذكر مداومت كرد اين است كه به غير از اذكار عمومي چون صلوات كه عدد و محدوديتي براي ان ذكر نشده استف بقيه اذكار مانند دارو هستند. و روشن است كه كاربرد هر دارويي متفاوت است و در غير از بيماري مذكور و در حالت سلامتي مصرف آن صحيح نيتس و چه بسا عوارض ديگري داشته باشد. اذكار هم اينگونه هستند و هر ذكري، خاصيت خود را دارد. بنابراين هر ذكري بايد با آگاهي كامل از خواص آن و ترجيحا با مشورت استاد، انجام شود. براي ذكر يونسيه هم آثار زيادي ذكر شده است، اما برخي از عرفا خواندن اين ذكر به عدد معلوم را به مدت يك سال كمترين اثري كه براش گفته اند خارج شدن از عالم ماده براي ذاكر است.

    بنابراين هر گونه مداومت بر آن بايد با مشورت استاد و آگاهي كامل از خواص اين ذكر و داشتن ظرفيت باشد.

    اما در خصوص شرايط ذكر يونسيه همان طور كه در متن ذكر هم هست نتيجه ان رفع هم و غم است و اين شرايط بايد لحاظ شود:

    ۱. ذكر يونسيه را به هر تعداد مي توان گفت اما تعدادي كه بنا بر توصيه اساتيد تاثير مخصوص دارد حد اقل ۴۰۰ مرتبه است .
    ۲. گفتن اين ذكر نيازي به اجازه استاد ندارد .
    ۳. در هر زمان مي توان اين ذكر را گفت اما گفتن ان بعد از نماز شب و يا بعد از نماز صبح تاثير بهتري دارد.
    ۴.  گفتن ان براي همه جايزاست و نيازي به اجازه خاص ندارد .
    ۵. اين ذكر را بزرگان در حال سجده توصيه كرده اند .
    ۶. اثر اين ذكر رفع حجاب است و گفتن مرتب ان حجاب را از پيش روي سالك بر مي دارد .
    ۷. در مورد ذكر يونسيه گفتني است: توجه به مضمون ذكر يونسيه مهم است : ((لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين )) چرا كه بعد از اين ذكر بود كه خداوند فرمود: ((فاستجبنا له و نجيناه من الغم ...)). دو مطلب قابل دقت در اين ذكر هست يكي حسن ظن به خداوند و دوم اعتقاد و اعتراف به بدي ها و نواقص خود انسان . ما بايد با تمام وجود باور كنيم كه خداوند غني , بي نياز, كريم , جواد, مهربان و توانا است . پس از طرف او هيچ مانعي جهت برآوردن حاجات نيازمندان درگاهش وجود ندارد و در مقابل اين ما هستيم كه سراپا نقص و كاستي هستيم و خود را طلب كار خداوند مي دانيم ; در حالي كه طلبي از او نداريم و هر آنچه را هم كه داريم از سر لطف و رحمت او است .
    ضمنا ذكر يونسيه ذكري است مجرب و قرآن نيز آن را مايه نجات حضرت يونس و همچنين ساير مومنين از مشكلات معرفي كرده است ((لا اله الا انت , سبحانك اني كنت من الظالمين)).
    برخي فرمودند : در سجده, ذكر يونسيه يعني در مداومت آن كه شبانه روزي ترك نشود, هر چه زيادتر توانست اثرش زيادتر, اقل اقل آن چهارصد مرتبه است خيلي اثرها ديده ام . بنده خود هم تجربه كرده ام چند نفر هم مدعي تجربه اند. يكي هم قرآن كه خوانده مي شود به قصد هديه حضرت ختمي مرتب صلوات ا& عليه و آله خوانده شود.



    برچسب: ،
    ادامه مطلب
    بازدید:
    + نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۵۴:۵۲ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

    به اشتراک بگذارید :

    Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious