وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
موردو چايي ( رودخانه مردق )

موردو چايي ( رودخانه مردق )

سپيد و سياه

سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُلِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَ اللهُ اَكْبَر

 

«سُبْحانَ اللّٰهِ وَ الْحَمْدُ لِلّٰهِ وَلَا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَ اللّٰهُ أَكْبَرُ»

«

سبحان الله و الحمدلله و لا إله إلّا الله و الله أكبر

؛ منزه است خدا و ستايش مخصوص خداست و معبودي جز خدا نيست و خدا بزرگ‌تر است»

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۴۶ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

در زندگي ياد گرفتم: با احمق بحث نكنم و بگذارم در...

 

در زندگي ياد گرفتم: با احمق بحث نكنم و بگذارم در...

منبع


در زندگي ياد گرفتم:
با احمق بحث نكنم و بگذارم در دنياي احمقانه خويش
خوشبخت زندگي كند.
با وقيح جدل نكنم چون چيزي براي از دست دادن ندارد
و روحم را تباه مي كند.
از حسود دوري كنم چون اگر دنيا را هم به او تقديم كنم
باز از من بيزار خواهد بود.
و
تنهايي را به بودن در جمعي كه به آن تعلق ندارم ترجيح دهم
و سه چيز را هرگز فراموش نميكنم :
1 . به همه نمي توانم كمك كنم
2 . همه چيز را نمي توانم عوض كنم
3 . همه من را دوست نخواهند داشت ....!!
و تو قبل از اين كه بخواهي در مورد من و زندگي من قضاوت كني؛
كفشهاي من را بپوش و از خيابانهايي گذر كن كه من كردم،
اشكهايي را بريز كه من ريختم،
سالهايي را بگذران كه من گذراندم،
روي سنگهايي بلغز كه من لغزيدم،
دوباره و دوباره برخيز و مجددا در همان راه سخت قدم
بزن...
بعد مي تواني در مورد من قضاوت كني...



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۴۵ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

پيرمردي بود كه پس از پايان هر روزش از درد و ازسختيهايش...

 

پيرمردي بود كه پس از پايان هر روزش از درد و ازسختيهايش...

ويژه

 

پيرمردي بود كه پس از پايان هر روزش از درد و ازسختيهايش ميناليد،،،
دوستي، از او پرسيد: اين همه درد چيست كه از آن رنجوري،،؟؟

پيرمرد گفت: دو باز شكاري دارم، كه
بايد آنها را رام كنم، دو تا خرگوش هم دارم كه بايد مواظب باشم، بيرون نروند،

دوتا عقاب هم دارم كه بايدآنهارا
هدايت و تربيت كنم، ماري هم دارم كه آنرا حبس كرده ام، شيري نيز دارم كه هميشه، بايد آنرا در قفسي آهنين، زنداني كنم، بيماري نيز دارم كه بايد از او مراقبت
كنم،، و در خدمتش باشم،،

مردگفت: چه مےگويي، آيا با من شوخي ميكني؟ مگر مےشود انساني اينهمه حيوان را با هم در يكجا، جمع كند و مراقبت
كند!!؟ پيرمرد گفت: شوخي نمےكنم، اما
حقيقت تلخ و دردناكيست،

آن دو باز چشمان منند،
كه بايد با تلاش وكوشش ازآنها مراقبت
كنم،،
آن دو خرگوش پاهاي منند،
كه بايد مراقب باشم بسوي گناه
كشيده نشوند،

آن دوعقاب نيز، دستان منند،
كه بايدآنها را به كاركردن، آموزش دهم
تا خرج خودم و خرج ديگر برادران
نيازمندم را مهيا كنم،
آن مار، زبان من است،
كه مدام بايد آنرا دربند كنم تا مبادا
كلام ناشايستي ازاو، سر بزند،

شير، قلب من است كه با وي هميشه
درنبردم كه مبادا،،كارهاي شروري
از وي سرزند،
و آن بيمار، جسم وجان من است،
كه محتاج هوشياري، مراقبت و
آگاهي من دارد،

اين كار روزانه من است كه اينچنين

مرا رنجور كرده و امانم را بريده.



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۴۴ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

من بو جهانه سيغمازام

http://dlw.webahang.ir/music/Track/sami.yusuf.nasimi(128).mp3

دانلود تك آهنگ جديد

6

🎧 تير منم كمان منم پير منم جوان منم 🎧

🎧 دو جهان در من ميگنجند من در اين جهان نميگنجم 🎧

🎧 گوهرلامكان منم در كائنات و مكانها نميگنجم 🎧

Download New Music By: 🎼 Sami Yusuf Called Nasimi 🎼 With Text And Direct Links In The ► webahang.ir

براي دانلود بروي لينك زير كليك نماييد

 

دانلود آهنگ نسيمي از سامي يوسف

⏸⏹⏯▶️⏏⏺

 

📃 متن آهنگ سامي يوسف نسيمي 📃
───|💯🎤💯🎤💯|───
منده سيغار ايكي جهان من بو جهانا سيغمازام
گوهري لامكان منم كون و مكانا سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
عرشيله فرش و كاف وكان منده بولوندو جمله چون
كَس سوزوني اوزاتما كي شرح بيانه سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
كون ومكان دير آيتيم ذاته گئدر بدايتيم
سن بو نشانيله مني من بو نشانه سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
كيمسه گمان و ظن ايله اولمادي حقيله بيليش
حقي بيلن بيلير كي من ظن و گمانه سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
صورته باخ و معني ني صورت ايچينده تاني كي
جيسميله جان منم ولي جسميله جانه سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
هم صدفم هم اينجي يم حشر و صراط و سينجيم
بونجا قماش و رختيله من بو دكانه سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
جانيله هم جهان منم دهريله هم زمان منم
گور بو اطيفني كي من دهرو زمانه سيغمارام
▲◀▶▼◀▶▲
گرچه محيط اعظمم آديم آديمدي آديمم
واريله كُن فكان منم من بو مكانه سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
انجميله فلك منم وحي اولان ملك منم
چك ديليني سن ابسم اول من بو لسانه سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
ذره منم گونش منم چارله پنج و شش منم
صورتي گور بيان ايله من بو بيانه سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
ذات ايله ام هم صفاتيله قدريله هم براتيله
گل شكرم نباتيله بسته دهانه سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
شهد منم شكر منم شمس منم قمر منم
روح وروان باغيشلارام روح وروانه سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
اره يانان شجر منم چرخه چيخان حجر منم
گور بو اُودون زبانه سين من بو زبانه سيغمازام
▲◀▶▼◀▶▲
گرچه بوگون نسيمي يم هاشمي يم قريشي يم
مندن اولودور آيتيم آيت شانه سيغمازام.
───|💯🎤💯🎤💯|───
✅ ترجمه فارسي آهنگ نسيمي از سامي يوسف ✅
دو جهان در من ميگنجند ، من در اين جهان نميگنجم≭✿
گوهرلامكان* منم ، در كائنات و مكانها نميگنجم≭✿
دو جهان در من ميگنجند ، من در اين جهان نميگنجم≭✿
گوهرلامكان منم ، در كائنات و مكانها نميگنجم≭✿
تير منم كمان منم پير منم جوان منم≭✿
❁⦿◉⦿❁
دو جهان در من ميگنجند ، من در اين جهان نميگنجم≭✿
گوهرلامكان منم ، در كائنات و مكانها نميگنجم≭✿
ذره منم ، خورشيد منم ، چهار و پنج و شش منم≭✿
صورتم را ببين و بيان كن ، چون كه در بيان نميگنجم≭✿
❁⦿◉⦿❁
دو جهان در من ميگنجند ، من در اين جهان نميگنجم≭✿
گوهرلامكان منم ، در كائنات و مكانها نميگنجم≭✿
شجري(درخت) كه در آتش ميسوزه منم≭✿
حجري (سنگ) كه به چرخش در مي آيد منم≭✿
دو جهان در من ميگنجند ، من در اين جهان نميگنجم≭✿
❁⦿◉⦿❁
گوهرلامكان منم ، در كائنات و مكانها نميگنجم≭✿
ذره منم ، خورشيد منم ، چهار و پنج و شش منم≭✿
صورتم را ببين و بيان كن ، چون كه در بيان نميگنجم≭✿
دو جهان در من ميگنجند ، من در اين جهان نميگنجم≭✿
گوهرلامكان منم ، در كائنات و مكانها نميگنجم≭✿
❁⦿◉⦿❁
تير منم كمان منم پير منم جوان منم≭✿
دولت جاودان منم ، در آيينه دان نميگنجم≭✿
گرچه امروز نسيـمـيـم ، هاشمـيـم قريـشـيـم≭✿
تير منم كمان منم پير منم جوان منم≭✿
❁⦿◉⦿❁
دولت جاودان منم
گرچه امروز نسيميم ، هاشميم قريشيم≭✿
نشانه هايم از من بزرگتر و اعلاتر هستند≭✿
در آيات و نشانه ها نميگنجم≭✿
نميگنجم ، نميگنجم ، نميگنجم ، نميگنجم≭✿
❁⦿◉⦿❁
تير منم كمان منم پير منم جوان منم≭✿
دولت جاودان منم در آيينه نميگنجم≭✿
نميگنجم ، نميگنجم ، نميگنجم ، نميگنجم≭✿
نميگنجم ، نميگنجم ، نميگنجم≭✿
نميگنجم ، نميگنجم ، نميگنجم≭✿
❁⦿◉⦿❁
دو جهان در من ميگنجند ، من در اين جهان نميگنجم≭✿
گوهرلامكان منم ، در كائنات و مكانها نميگنجم≭✿
ذره منم ، خورشيد منم ، چهار و پنج و شش منم≭✿
صورتم را ببين و بيان كن ، چون كه در بيان نميگنجم≭✿
دو جهان در من ميگنجند ، من در اين جهان نميگنجم≭✿
❁⦿◉⦿❁
تير منم كمان منم پير منم جوان منم≭✿
دولت جاودان منم ، در آيينه نميگنجم≭✿
گرچه امروز نسيميم ، هاشميم قريشيم≭✿
نشانه هايم از من بزرگتر و اعلاتر هستند ≭✿
در آيات و نشانه ها نميگنجم≭✿
نميگنجم ، نميگنجم ، نميگنجم ، نميگنجم≭✿
❁⦿◉⦿❁
هم صدفم هم مرواريدم
با اين همه رخت و قماش من در اين دكـّـان نميگنجم≭✿
شهد و شكر منم ، شمس منم قمر منم≭✿
روح و روان ميبخشم ، در روح و روان نميگنجم≭✿
دو جهان در من ميگنجند ، من در اين جهان نميگنجم≭✿
گوهرلامكان منم ، در كائنات و مكانها نميگنجم≭✿
❁⦿◉⦿❁
دو جهان در من ميگنجند ، من در اين جهان نميگنجم≭✿
گوهرلامكان منم ، در كائنات و مكانها نميگنجم≭✿
من در اين جهان نميگنجم≭✿
من در اين جهان نميگنجم≭✿
من در اين جهان نميگنجم≭✿
───|💯🎤💯🎤💯|───
☑️ متن تركي آهنگ نسيمي سامي يوسف ☑️

Məndə sığar iki cahan, mən bu cahanə sığmazam,
Gövhəri la məkan mənəm, kövnü məkanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Ərşlə fər şu kafü nun məndə bulundu cümlə çün,
Kəs sözunü və əbsəm ol, şərhü bəyanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Kövnü məkandır ayətim, zati dürür bidayətim,
Sən bu nişanla bil məni, bil ki, nişanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Kimsə gümanə zənn ilə olmadı həqq ilə biliş,
Həqqi bilən bilir ki mən, zənnü gümanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Surətə baxu mə'nini surət içində tanı kim,
Cism ilə can mənəm, vəli cism ilə canə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Həm sədəfəm, həm inciyəm, həşru sirat ədinciyəm,
Bunca qumaşu rəxt ilə mən bu dükanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Gənci-nihan mənəm mən uş, eyni-əyan mənəm, mən uş,
Gövhəri-kan mənəm mən uş, bəhrəvu kanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Gərçi mühiti-əzəməm, adım Adəmdir, Adəməm,
Dar ilə künfəkan mənəm, mən bu məkanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Can ilə həm cahan mənəm, dəhrilə həm zaman mənəm,
Gör bu lətifeyi ki mən, dəhru zəmanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Əncum ilə fələk mənəm, vəhy ilə həm mələk mənəm,
Çək dilini və əbsəm ol mən bu lisanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Zərrə mənəm, günəş mənəm, çar ilə pəncu şeş mənəm,
Surəti gör bəyan ilə, çünki bəyanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Zat iləyəm sifat ilə, qədr iləyəm bərat ilə,
Gülşəkərəm nəbat ilə, bəstə dəhanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Nar mənəm, şəcər mənəm, ərşə çıxan həcər mənəm,
Gör bu odun zəbanəsin, mən bu zəbanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Şəms mənəm, qəmər mənəm, şəhd mənəm, şəkər mənəm,
Ruhi-rəvan bağışlaram, ruhi-rəvanə sığmazam.
★❁★❁★❁★
Gərçi bu gün Nəsimiyəm, haşimiyəm, qureyşiyəm,
Bundan uludur ayətim, ayətü şanə sığmazam.
───|💯🎤💯🎤💯|───



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۴۳ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

سُبْحانَ رَبِّىَ الأعلَي وَ بِحَمْدِهِ

پيشخوان / بخوانيد / تفسير نماز

■ تفسير كلمات ركوع و سجده

رضا اخوي، مركز تخصصي نماز

سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ

سبحان: از ريشه سَبَحَ در مورد خداوند به معني تنزيه يا منزه بودن است؛ همانگونه كه امام صادق(ع) مي­فرمايند: "سبحان الله، همان تنزيه خداست".[1]

ربي: رب از ريشه رَبَبَ به معني مالكيتي است كه تمام امور مملوك را تدبير مي­كند و در جهت رشد او كوشش دارد. اين معنا در آيه 49و50 سوره طه نقل شده است، آن هنگام كه فرعون از موسي(ع) سؤال مي­كند: "فَمَنْ رَبُّكُما يا مُوسى"؛ ربّ خودتان را براي من تعريف كن. او جواب مي دهد:"رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى"؛ ربّ ما كسي است كه همه چيز را خلق و هدايت مي­كند (يعني مسير چگونه بودنش را روشن مي­كند).

همچنين در آيه 54 سوره اعراف، دو  خصوصيت را براي خدا بيان مي كند: اول اينكه خالق همه چيز است؛ دوم اينكه، همة امور به امر او مي­چرخند.[2]

العظيم: كلمة عظيم صفت مشبهه است از ماده عَظُمَ. علماي لغت مي­گويند:"عظيم از اسماء خداوند به معناي كسي است كه از تمام جهات در مقابل غير او از خلق، برتري داشته باشد، به صورتي كه تمام خلق در مقابل او صغير و حقير باشند. پس همانا عظمت و برتري بر همه، اين را به ذهن مي آورد كه دور نيست كه او حافظ ما و مالك مطلق ما باشد و لازم است ما او را تسبيح كنيم؛ پس عظيم مطلق از جميع جهات، فقط خداست.[3]

بحمده

انسان وقتي خالق با عظمت و پروردگار بزرگ خود را شناخت، ناخودآگاه به خاطر نعمت هاي فراوان او زبان به حمد مي­گشايد و مي­گويد: پروردگار بزرگ من از هر عيب و نقصي پاك و منزه است و من مشغول ستايش او هستم.

نكته

اگرچه مي­توان ذكرهاي مختلفي را در ركوع استفاده نمود، ولي نقل شده است كه وقتى آيه «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّك الْعَظيمِ»[4] نازل شد، پيامبر دستور دادند در ركوع خداوند را تعظيم كنيد و اين ذكر را در ركوع بگوييد: «سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ»؛ يعني پروردگار بزرگ من از هر عيب و نقصي پاك و منزه است و من مشغول ستايش او هستم.[5]

سُبْحانَ رَبِّىَ الأعلَي وَ بِحَمْدِهِ

معاني سبحان الله، ربي و بحمده در ذكر ركوع اشاره شد. در تفسير سجده، تنها بايد به تبيين كلمه "الاعلي" بپردازيم.

كلمه اعلي اسم تفضيل از كلمه "علو" به معني بلندي است كه به معني بلند مرتبه­ترين مي­آيد؛ يعني هيچ ذهني به مرتبه او دست­رسي ندارد و هر كمال و مرتبه­اي براي او قائل شوي، او از آن بالاتر و بلندتر است.

سجده، بهترين حالتي است كه انسان را به خدا نزديك مي­كند و نمازگزار با ذكر«سبحان ربي الاعلي و بحمده»؛ يعني: پروردگار من از همه كس بالاتر مي باشد و از هر عيب و نقصي پاك و منزه است و من مشغول ستايش او هستم، به تنزيه پروردگار و رازگويي با او مي­پردازد.

چرا عظيم، چرا اعلي؟

گاه پرسيده مي­شود كه چرا در ركوع خداوند را با صفت عظيم و در سجده با صفت اعلي مي­ستاييم؟

علت اصلي اينكه ما دو ذكر "سبحان ربي العظيم و بحمده" و "سبحان ربي الاعلي و بحمده" را در ركوع و سجده مي­گوييم، دستور الاهي است و در روايات ما امر به اين فعل آمده است.[6]

افزون بر اين مسأله، مي­توان براي آن حكمت­هايي را نيز يافت؛ ركوع در نماز، تعظيمي در برابر خداوند است و ما با هر ركوع، تعظيمي را در مقابل خداوند انجام مي­دهيم. تعظيم در مقابل شيئ به اين معناست كه ما معتقد به عظمت آن شيء هستيم و در مقابل اين عظمت، سر تعظيم در مقابل او خم مي­كنيم و در مقابل خداوند تعظيم كرده و با گفتن صفت عظيم براي خداوند، به عظمت او اذعان مي­كنيم. در نماز نيز بايد به معناي اين الفاظ دقت داشته باشيم.

سجده در مقابل خداوند نيز به اين معنا است كه در مقابل او به خاك مي­افتيم و كوچكي خود را در مقابل خداوند اقرار مي­كنيم. حال اگر در اين حالت، خاضعانه و خاشعانه با ذكر صفت اعلي براي خداوند به بلند مرتبه بودن خداوند اذعان كنيم و وقتي به خاك افتاده­ايم، اقرار به اين كنيم كه خداوندا، تو از همه كس بالاتر هستي، حالت بندگي بسيار بالايي به وجود مي­آيد و واقعاً مي­توان اين حالت را بهترين حالت انسان براي بندگي خداوند دانست.

 

 

 

[1] . سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سُبْحانَ اللَّهِ مَا يُعْنَى بِهِ قَالَ تَنْزِيهُهُ. كافي، ج1، ص118.

[2]. إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ في‏ سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثيثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين.َ اعراف/54.

[3]. فالعظيم من أسماء اللّه تعالى: و هو المتفوّق قوّة و قدرة على من سواه من الخلق أجمعين مطلقا، بحيث يكون كلّ عنده متصاغرا و حقيرا.
فانّ العظمة المطلقة و التفوّق على الكلّ في القوّة: يرفع الاستبعاد على الحافظيّة و المالكيّة و لزوم التسبيح و قبح الكفر. فالعظيم المطلق من جميع الجهات: هو اللّه المتعال.(التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج‏8، ص175).

[4] . واقعه، 74.

[5] . جامع الاحاديث، ج2، ص922 به نقل از تفسير نماز، ص134.

[6] . همانا در ركوع سبحان ربي العظيم و بحمده و در سجده سبحان ربي الاعلي و بحمده گفته مي شود؛ زيرا زماني كه خداوند تبارك و تعالي "فسبح باسم ربك العظيم" را نازل كرد پيغمبر (ص) فرمودند اين ذكر را در ركوع خود بگوييد و زماني كه خداوند "سبح اسم ربك الاعلي" را نازل كرد، پيامبر(ص) فرمود اين ذكر را در سجده هاي خود قرار دهيد. شيخ صدوق، من‏لايحضره‏الفقيه، ج 1، ص 31، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1413 هـ. ق.

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۳۸ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

عيب رندان مكن اي زاهد پاكيزه سرشت

رضا نوشته:

عيبِ رندان مكن اي زاهدِ پاكيزه سرشت
كه گناهِ دگران بر تو نخواهند نوشت
عيب رندان مكن: عيبجويي وبدگويي مكن،سرزنش مكن
رندان: آنها كه صاحب معرفت وآگاهي هستند و به خود،خدا وجهان پيراموني، ازوراي عينكِ عشق نگاه مي كنند. به بسياري ازقوانين ِ خشك ودست وپاگير اجتماعي،فرهنگي،سياسي وحتّا مذهبي پايبندنيستند واغلب قوانين زندگاني را خود ويا به مددِ بينش ودانش خودوضع مي كنند. رندان درنظرگاهِ حافظ به رغم آنكه ظاهري گناه آلود دارند ولااُبالي هستند باطني پاك وضميري روشن دارند.
“زاهدِ پاكيزه سرشت” باچاشني طعنه وطنز است معناي معكوس داردمثل زاهدِ عالي مقام، امروزه هم چنين طعنه زدن معمول است براي مثال به كسي كه شخصيّت ندارد مي گويند جناب باشخصيّت! يا به جاهل ونادان گويند آقاي دانشمند!
معني بيت: اي زاهدي كه ادّعاي پاك باطني مي كني وخودرا ازهمه پاكيزه ترمي شماري! رندان راازظاهرشان قضاوت مكن،عيب جويي وبدگويي مكن، اگرهم گناهكارهستند توآسوده خاطرباش گناهِ آنان را به حساب تونخواهندنوشت.
حافظ كه خود سرحلقه ي رندان جهان است دراينجاازيكي ازقوانين طلاييِ رندانه وحافظانه را رونمايي مي كند. منطقي دلنشين،زيبا، اخلاقي، فرا قومي وفرامذهبي كه درهمه جاي اين كُره ي خاكي كاربُرد دارد. حافظ با ارايه ي اين منطق، نشان مي دهد كه قانونِ رندانه وحافظانه ي اوبا قانون امربه معروف ونهي ازمنكر زاهدان ِ متشرّع تفاوت اززمين تاآسمان دارد.
اگركسي به دنبال كشفِ ريشه ويا چرايي ِ اختلاف نظرهاي حافظ با علما وفقهايِ متعصّبِ آن دوران بوده باشد بايد درلابلاي نگرش هاي اينچنيني جستجوكند كه تعدادِ آنها نيزكم نيستند وتقريباً به تعداد ابياتِ شعرهائيست كه حافظ سروده است.
كمال سِرّمحبّت ببين نه نقص گناه
كه هركه بي هنرافتد نظربه عيب كند.
من اگرنيكم وگر بدتو برو خود را باش
هر كسي آن دِرَوَد عاقبتِ كار كه كِشت
خود را باش: مواظب خودت باش، خود را نگاهداري كن.
دِرَوَد : دروكند،برداشت نمايد
عاقبت كار: پايان كار، روزرستاخيز
درادامه ي سخن معني بيت:
اي زاهد، منِ رند اگر گناهكارم يا نيكوكار،به توارتباطي ندارد دركار ديگران فضولي نكن. تو مواظب رفتار وكردارخود باش وبدان كه هر كس سرانجام آن رابرداشت خواهد كرد كه كاشته است.
اي زاهددرروزرستاخيزميزان رستگار بودن ونبودن آدميان به نيّات است نه اَعمال، بنابراين چه بسا كساني كه به ظاهر اعمال نيك دارند ليكن ازآنجا كه نيّاتشان پليد وناپسند مي باشدهرگزرستگارنخواهندشد.هيچكس ازنيّتِ باطني ديگري خبرندارد ونمي تواند درموردِ آنها قضاوت كند.
برآستانه ي ميخانه گرسَري بيني
مزن به پاي كه معلوم نيست نيّتِ او
همه كس طالب يارند چه هشيار و چه مست
همه جا خانه ي عشق است چه مسجد چه كُنشت
كُنشت: آتشگاه ومعبد زرتشتيان
معني بيت: هركسي دراين دنيا چه مست وچه هوشيار،باهرعقيده وباوري كه دارد درجستجوي يار گمشده ي خويشتن است، بنابراين وقتي نيّت آدمي نزديك شدن به معشوق اَزلي باشد چه درمسجد به رسم مسلمانان به عبادت بپردازد،چه درآتشگاه به رسم زرتشتيان، هردو قابل قبول است وهيچ تفاوتي باهمديگر ندارند. درروزقيامت مبناي رسيدگي به اَعمال نيّات خواهد بود نه رفتار.
ترسم كه روزحشر عنان درعنان رود
تسبيح شيخ وخرقه ي رند شرابخوار
سر تسليم من و خشت در ميكده‌ها
مدّعي گر نكند فهم ِسخن گو سر و خشت
معني بيت: من ِ رندِ خراباتي كه براي رسيدن به معشوق اَزلي طريق عشق رابرگزيده ام خودرا به اين مَسلك تسليم نموده ام وسر ارادت به خشتِ آستانه ي ميكده ها نهاده ام. اگر مدّعي وزاهد وواعظ، اين موضوع راشنيدند و قادربه دركِ حال وروزمن نبودند، زيادتوضيح نده، بيهوده خود را خسته نكن فقط بگو سرحافظ بود وخشتِ آستانه ي ميكده. آنها ظاهربين هستند وجزيك سر ويك خشت چيزي نمي بينند. آنها اصلاً به نيّات وباطن آدميان توجّهي ندارند وازظرايف ولطايفِ رنديبي خبرند، باآنها به زبان خودشان سخن بگو. آنها ازرمز وراز پناه بُردن به ميكده ها چيزي نمي فهمند.
بامدّعي مگوئيداسرارعشق ومستي
تابيخبربميرد در دردِ خودپرستي
نااميدم مكن از سابقه ي لطف ازل
تو پس پرده چه داني كه كه خوب است و كه زشت؟
سابقه ي لطفِ ازل: خداوند لطيف ومهربان است ونسبت به همه ازازل مهربان بوده وخواهدبود.
روي سخن همچنان با زاهد ومدّعيِ كج فهم است. معني بيت:
(اي زاهد باحرفهاي بي پايه واساس خود ازآتش دوزخ وقهرالهي سخن مگوي توازشريعت برداشت نادرست داري وخداوند رانامهربان معرّفي مي كني) مرا ازالطاف خداوندي كه بي وچون وچرا ازاَزل شامل حال همه ي بندگانش بوده وتااَبد جاري خواهدبود نااميد نكن توظاهرآدميان رامي بيني ودست به قضاوتِ نادرست مي زني! اصلاً توچه مي داني كه درپشتِ پرده،ازنظرخداوند چه كسي خوب وچه كسي بد است؟
نه من از پرده ي ِتقوا به دَرافتادم و بس
پدرم نيز بهشتِ ابد از دست بِهِشت
تقوا: پرهيزگاري،پاك دامني
بهشت اوّلي: جنّت، روضه ي رضوان
بِهِشت دوّمي : ازدست داد، وانهاد
معني بيت: تنها من نيستم كه نمي توانم پرهيزگاري كنم،تنها من نيستم كه كنجكاوهستم وكارهايي انجام مي دهم كه نبايد انجام دهم. پدرم نيزاز روي كنجكاوي دربهشت ميوه اي راچشيد كه نبايد مي چشيد ودرنتيجه بهشت را باهمه ي نعمتهايش ازدست داد. وقتي كنجكاوي راخداوند درذاتِ ماآدميان قرارداده است نمي توانيم كنجكاو نباشيم.
پدرم روضه ي دضوان به دوگندم بفروخت
من چرا ملك جهان رابه جوي نفروشم
حافظا روز اَجل گر به كف آري جامي
يك سرازكوي خرابات برندت به بهشت
روز اَجل:روز فرا رسيدن مرگ آدمي.
خرابات: مكاني كه رندان درآنجا ساكن هستند.
معني بيت: اي حافظ، اگرسعادت داشته باشي درروزي كه مرگ فرامي رسد جام شرابي به دست بياوري ومستانه جان به جان آفرين تسليم كني، اطمينان داشته باش كه ازكوي خرابات مستقيماً به بهشت انتقال پيدا مي كني وازعذاب قبر وسئوال وجواب خلاص مي گردي.
حافظ دربيت پاياني، تيرخلاص را به زاهدِ زخمي مي زند وبنيان تمام باورها واعتقادات اورافرومي ريزد. اودراين بيت خرابات را مكاني مقدّس معرّفي مي كند چراكه درخرابات ريا وتظاهر ونيرنگ وجودندارد، دنيادوستي،جاه طلبي،بدگويي،عيب جويي،قضاوت ديگران، فضولي، دروغ ودَغلكاري جايي ندارد وهرچه هست عشق است ومستي وراستي.
گرزمسجدبه خرابات شدم خُرده مگير
مجلس وَعظ درازاست وزمان خواهد شد.



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۳۶ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

اَللّهُمَّ  و لا تَكِلني إلى نَفسي طَرفَةَ عَينٍ أبداً

اَللّهُمَّ

و لا تَكِلني إلى نَفسي طَرفَةَ عَينٍ أبداً

خدايا

مرا حتّي يك چشم به هم زدن،

به خودم وامگذار

http://www.cloob.com/00.00



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۳۵ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

دار گلير دنيا منه داده گلن قالمادي داي

دار گلير دنيا منه داده گلن قالمادي داي

دار گلير دنيا منه داده گلن قالمادي داي

اولورم بس نيه امداده گلن قالمادي داي

بو وفاسيز فلكين دردي اوتا سالدي مني
يانيرام بس نيه فرياده گلن قامادي داي

دنيا دا هر كسه يانديم اورييم پارچا لادي
بو قارا گوند ه مني ياده سالان قالمادي داي

هره اوز دردينه قالميش ايكي گون دنيا ده
بيريسي درديمي درمان الين قالمادي داي

كشكه دنيا ده وفاسيز ليقا درمان تاپيلا
غزلم تك قالارام درده يانان قالمادي داي



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۳۴ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

گره گشاي

گره گشاي

 

پروين اعتصامي » ديوان اشعار » مثنويات، تمثيلات و مقطعات

 

پيرمردي، مفلس و برگشته بخت

روزگاري داشت ناهموار و سخت

هم پسر، هم دخترش بيمار بود

هم بلاي فقر و هم تيمار بود

اين، دوا ميخواستي، آن يك پزشك

اين، غذايش آه بودي، آن سرشك

اين، عسل ميخواست، آن يك شوربا

اين، لحافش پاره بود، آن يك قبا

روزها ميرفت بر بازار و كوي

نان طلب ميكرد و ميبرد آبروي

دست بر هر خودپرستي ميگشود

تا پشيزي بر پشيزي ميفزود

هر اميري را، روان ميشد ز پي

تا مگر پيراهني، بخشد به وي

شب، بسوي خانه ميمد زبون

قالب از نيرو تهي، دل پر ز خون

روز، سائل بود و شب بيمار دار

روز از مردم، شب از خود شرمسار

صبحگاهي رفت و از اهل كرم

كس ندادش نه پشيز و نه درم

از دري ميرفت حيران بر دري

رهنورد، اما نه پائي، نه سري

ناشمرده، برزن و كوئي نماند

ديگرش پاي تكاپوئي نماند

درهمي در دست و در دامن نداشت

ساز و برگ خانه برگشتن نداشت

رفت سوي آسيا هنگام شام

گندمش بخشيد دهقان يك دو جام

زد گره در دامن آن گندم، فقير

شد روان و گفت كاي حي قدير

گر تو پيش آري بفضل خويش دست

برگشائي هر گره كايام بست

چون كنم، يارب، در اين فصل شتا

من عليل و كودكانم ناشتا

ميخريد اين گندم ار يك جاي كس

هم عسل زان ميخريدم، هم عدس

آن عدس، در شوربا ميريختم

وان عسل، با آب مي‌آميختم

درد اگر باشد يكي، دارو يكي است

جان فداي آنكه درد او يكي است

بس گره بگشوده‌اي، از هر قبيل

اين گره را نيز بگشا، اي جليل

اين دعا ميكرد و مي‌پيمود راه

ناگه افتادش به پيش پا، نگاه

ديد گفتارش فساد انگيخته

وان گره بگشوده، گندم ريخته

بانگ بر زد، كاي خداي دادگر

چون تو دانائي، نميداند مگر

سالها نرد خدائي باختي

اين گره را زان گره نشناختي

اين چه كار است، اي خداي شهر و ده

فرقها بود اين گره را زان گره

چون نمي‌بيند، چو تو بيننده‌اي

كاين گره را برگشايد، بنده‌اي

تا كه بر دست تو دادم كار را

ناشتا بگذاشتي بيمار را

هر چه در غربال ديدي، بيختي

هم عسل، هم شوربا را ريختي

من ترا كي گفتم، اي يار عزيز

كاين گره بگشاي و گندم را بريز

ابلهي كردم كه گفتم، اي خداي

گر تواني اين گره را برگشاي

آن گره را چون نيارستي گشود

اين گره بگشودنت، ديگر چه بود

من خداوندي نديدم زين نمط

يك گره بگشودي و آنهم غلط

الغرض، برگشت مسكين دردناك

تا مگر برچيند آن گندم ز خاك

چون براي جستجو خم كرد سر

ديد افتاده يكي هميان زر

سجده كرد و گفت كاي رب ودود

من چه دانستم ترا حكمت چه بود

هر بلائي كز تو آيد، رحمتي است

هر كه را فقري دهي، آن دولتي است

تو بسي زانديشه برتر بوده‌اي

هر چه فرمان است، خود فرموده‌اي

زان بتاريكي گذاري بنده را

تا ببيند آن رخ تابنده را

تيشه، زان بر هر رگ و بندم زنند

تا كه با لطف تو، پيوندم زنند

گر كسي را از تو دردي شد نصيب

هم، سرانجامش تو گرديدي طبيب

هر كه مسكين و پريشان تو بود

خود نميدانست و مهمان تو بود

رزق زان معني ندادندم خسان

تا ترا دانم پناه بيكسان

ناتواني زان دهي بر تندرست

تا بداند كآنچه دارد زان تست

زان به درها بردي اين درويش را

تا كه بشناسد خداي خويش را

اندرين پستي، قضايم زان فكند

تا تو را جويم، تو را خوانم بلند

من به مردم داشتم روي نياز

گرچه روز و شب در حق بود باز

من بسي ديدم خداوندان مال

تو كريمي، اي خداي ذوالجلال

بر در دونان، چو افتادم ز پاي

هم تو دستم را گرفتي، اي خداي

گندمم را ريختي، تا زر دهي

رشته‌ام بردي، تا كه گوهر دهي

در تو، پروين، نيست فكر و عقل و هوش

ورنه ديگ حق نمي‌افتد ز جوش

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۳۳ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

دعا در حال سجده

 دعا در حال سجده

   دعاهاي سجده

۱ - « يا لطيف ارحم عبدك الضعيف ، يا جليل ارحم عبدك الذليل »

اي خداي مهربان به بنده ضعيفت رحم كن ، اي خداي بزرگ ، به بنده ذليلت رحم نما .

 

۲ - « يا ولى العافية، اسئلك العافية، عافية الدين والدنيا والاخرة،

بجاهِ محمدٍ و عترته الطاهرة، صلواتك عليهم اجمعين »

اي خداي صاحب عافيت از تو عافيت مي خواهم براي دين و دنيا و آخرتم .

به عظمت و جاه و جلال محمد و عترت پاكش كه درود تو بر همه انها باد .


۳ - « اللهم انى اسئلك الراحة عند الموت و المغفرة بعد الموت و العفو عند الحساب »

از تو راحتي هنگام مرگ و جان دادن و بخشش پس از مرگ و گذشت هنگام محاسبه اعمال، مسئلت مي كنم .


۴ - « يا من له الدنيا و الاخرة ارحم من ليس له الدنيا و الاخرة »

اي كسي كه مالك دنيا و آخرتي ، رحم كن بر كسي كه نه دنيا دارد نه آخرت .


۵ - « رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انك انت الاعزّ الاجلّ الاكرم »

پروردگارا بيامرز و رحم نما و در گذر از آنچه ( از من مي داني) بدرستي كه تو عزيز و بزرگوار و كريمي .


۶ - « يا خير المسؤولين و يا خير المعطين، ارزقنى وارزق عيالى من فضلك فانك ذوالفضل العظيم »

اي بهترين سؤال شده گان و اي بهترين پاسخ دهنده و بخشندگان ، بمن وعيالم از فضل خود روزي بده بدرستي كه تو صاحب فضل عظيم هستي .


۷- مرحوم آيت الله بهجت رضوان الله عليه در سجده آخر نماز بعد از ذكر سجده صلوات مي‌فرستادند و بعد مي‌فرمودند: «وَافعَل بـِنا ما أنتَ أهلـُهُ وَ لا تـَفعَل بـِنا ما نـَحنُ أهلـُهُ يا أهلَ التـَّقوي وَ المَغفِرَة يا أرحَم الرّاحِمين ».

 

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۳۱ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious