آهنگ سنتي و بسيار زيباي آذربايجاني بنام "ساري كؤينك" پيراهن زرد+ترجمه فارسي
آهنگ سنتي و بسيار زيباي آذربايجاني بنام "ساري كؤينك" پيراهن زرد+ترجمه فارسي
جيلوه لنيب نه قارشيمدا دورموسان
اولوم سنه قوربان آي ساري كؤينك
دويماق اولمور عشوه سيندن نازيندان
فره كهكليك كيمي خوش آوازيندان
ملك سن چيخميسان جنت باغيندان
يئل ووروب روبندي آچيب اوزوندن
ائله بيلديم دوغدي گون آي اوزوندن
اگر قدم قويوب بير بيزه گلسن
يئرين وار گؤزوم اوسته ساري كؤينك
اؤزوم سنه قوربان آي ساري كؤينك
آي قيز چؤله چيخما سني گؤره رلر
ياخانداكي قيزيل گولو دره رلر
سني بيزيم ائوه گلين وئره رلر
آنان سنه قوربان آي ساري كؤينك
اؤزوم سنه قوربان اي ساري كؤينك
گؤزل سن تعريفين دوشوب ماحالا
سني گؤرن دوشوب لاپ حالدان – حالا
تر غنچه لب لرين ياناغين لالا
چكيليب قاشلارين ياي ساري كؤينك
اؤزوم سنه قوربان آسي ساري كؤينك
گردنه ياراشير قيزيل حمايل
گؤره نين عاغليني ائديبدي زاييل
حسرتين چكنلر اولوبدو سائيل
آنان سنه قوربان آي ساري كؤينك
اؤزوم سنه قوربان آي ساري كؤينك
طوطي ديللي سرو بويلو سونادي
يوخدور مرحمتي بو سلطنتي
گؤندر گلسين علي عسگرين خلعتي
ائيله مه امه يي زاي ساري كؤينك
جانيم سنه قوربان اي ساري كؤينك
ترجمه فارسي
چه زيبا جلوه كرده اي و در مقابل ام ايستاده اي
فدايت شوم اي ساري كوينك (پيراهن زرد)
انسان از عشوه و نازش سير نمي شود
همانند پرنده ي كهليك خوش آواز
همانند فرشته اي هستي كه از باغ بهشت بيرون آمده اي
باد وزيده و روبنده ات را از صورت ات كنار زده
بناگاه فكر كردم كه خورشيد از چهره ي همچو ماهت زائيده شد
اگر قدمي گذاشته و به پيش ما بيايي
در چشمان من جايي داري اي "ساري كوينك "
خودم فدايت شوم اي "ساري كوينك"
اي دختر به بيرون نرو كه تو را مي بينند
آن گل سرخي را كه در كنار توست مي چينند
تو را به خانه ي ما عروس مي آورند
مادر به فدايت اي ساري كوينك
خودم فدايت اي ساري كوينك
اي زيبا رو تعريف جمال تو نقل مجالس شده
آن كسي كه تورا ديده حالش از اين رو به آن رو شده
لب نم مانند و گونه هاي همچون لاله ات
ابرو هاي كشيده ات اي ساري كوينك
خودم فدايت اي ساري كوينك
بر گردنت گردنبند طلا بسيار مي آيد
هركس كه آن را ديده مدهوش شده
مادر به فدايت اي ساري كوينك
خودم فدايت اي ساري كوينك
زباني همچون طوطي شكر شكن و قدي همچون سرو داري اي پرنده ي سوناي اين سلطنت و پادشاهي بخششي ندارد
خلعت علي عسگر را بفرست بيايد
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۹:۵۵:۳۳ توسط:سپيد و سياه موضوع:
نظرات (0)
يه فلج قطع نخاعي از خواب كه بيدار ميشه منتظره يك نفر بيدار بشه،
سرش منت بذاره و ببرتش دستشويي و حمام و كاراي ديگه شو انجام بده.
ميدوني آرزوش چيه؟
فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره و كاراشو انجام بده...
يه نابينا از خواب كه بيدار ميشه،
روشنايي رو نميبينه،
خورشيد و نميبينه،
صبح رو نميبينه.
ميدوني آرزوش چيه؟ فقط يكبار فقط يكروز بتونه نزديكاش و عزيزاش و آسمون و و زندگي رو با چشماش ببينه...
يه بيمار سرطاني دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمي درماني و مسكن هاي قوي زندگي كنه و درد نكشه...
يه كر و لال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه...
يه بيمار تنفسي دلش ميخواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيزن نفس بكشه...
يه معتاد در عذاب آرزوي بيست و چهار ساعت پاكي رو داره...
الآن مشكلت چيه دوست من؟
وَ هُوَ اَلَّذِي أَنْشَأَ لَكمُ اَلسَّمْعَ وَ اَلْأَبْصارَ وَ اَلْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكرُونَ[1]سوره مومنون
و اوست آن كه براي شما گوش (شنوايي) آفريد و چشم ها و قلب ها، اما باز هم عده اندكي از شما شكر او را به جاي مي آوريد.
دستتو ببر بالا
و از ته قلبت شكرگزاري كن كه از قديم گفتن
شكر نعمت نعمتت افزون كند
كفر نعمت از كفت بيرون كند
با تمام وجودت از نعمت هايي كه خدا به تو داده استفاده كن
.
تو خيلي خيلي خيلي خوشبختي،
غر نزن،
ناشكري نكن.
آسونا روخودت حل كن
سختاشم خدا.
ﺩﻋﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ ﺍمروزم
ﺧﺪﺍﯾﺎ !
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ !
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ !
ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ !
ﮐﻪ :
ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ !
ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ !
ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ !
ﯾﺎ ﺭﺏ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﯿﺮ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺎ ﮐﻦ ! ﻭﺁﻧﭽﻪ ﺷﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ دور ﮐﻦ.
طبيعت
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۹:۵۵:۳۲ توسط:سپيد و سياه موضوع:
نظرات (0)
حلزون درون ما
جنوب ايتاليا زيستگاه نوعي عروس دريايي بنام "مدوز" و انواع حلزون هاي دريايي است.
هر از گاهي اين عروس دريايي حلزونهاي كوچك دريا را قورت مي دهد و آنها را به مجراي هاضمه اش انتقال مي دهد.
اما پوسته سخت حلزون از او محافظت مي كند و مانع هضم آن مي شود.
حلزون به ديواره مجراي هاضمه ي عروس دريايي مي چسبد و آرام آرام شروع به خوردن عروس دريايي از درون به بيرون مي كند.
زماني كه حلزون به رشد كامل خود مي رسد، ديگر خبري از عروس دريايي نيست، چون حلزون به تدريج آن را از درون خورده است.
بعضي از ما همانند عروس دريايي هستيم كه حلزون درونمان، ما را آرام آرام از درون مي خورد.
حلزون درون ما مي تواند:
"عصبانيت،
دلواپسي،
فكر و خيال بيهوده،
غرور،
حسادت،
افسردگي،
خشم،
نگراني،
طمع،
حرص
و زياده خواهي"
و... باشد.
اين حلزونها آرام آرام در وجود ما رشد مي كنند و با دندانهاي خود، وجود ما را مي جوند آرامتر از آنچه كه فكر مي كنيم...
حال زمان آن است كه به خود بياييم و متوجه شويم چه اتفاقي در درونمان رخ داده است.
كمي بيشتر براي شناخت درون خود وقت بگذاريم.
منبع فضاي مجازي
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۹:۵۵:۳۱ توسط:سپيد و سياه موضوع:
نظرات (0)
طبقه بندي موضوعي حديث
برچسب درخواست مؤمن حاجت نياز درد دل بازگو
خلاصه پرسش
درد دل كردن و بيان مشكلات مالي، جسمي و ..... براي دوست و آشنا از نظر اسلام چه حكمي دارد؟
پاسخ اجمالي
گفتني است كه در جريان قرار دادن ديگران از وضع زندگي و مشكلات آن به نيت استفاده از ياري افراد مؤمن و دلسوز و يا بهرهگيري از مشورتهاي آنان، به خودي خود منع شرعي ندارد.[1] از همينرو است كه اموري مانند قرض و امانت در اسلام روا شمرده شده است.
در همين راستا امام علي(ع) ميفرمايند: «شخص نيازمند اگر مشكلات خود را با مؤمن در ميان گذارد و از او درخواست ياري نمايد، گويا از خداوند درخواست ياري نموده است...».[2]
با اين وجود در روايات توصيه شده است كه انسان تا ميتواند به مجرد بروز يك مشكل ساده، آنرا با ديگران در ميان نگذارد و به راحتي دست نياز به سوي ديگران دراز نكند؛ چرا كه اين مسئله در رشد معنوي او تأثير زيادي دارد:
1. رسول خدا(ص): «اى على! خدا فقر را نزد بندهاش به امانت گذاشته، هر كس آنرا نهان دارد، خدا پاداش او را برابر پاداش روزهدارى قرار خواهد داد كه به عبادت نيز بپاخاسته است..».[3]
2. امام علي(ع): «سه چيز از گنجهاي بهشت است: پنهان كردن صدقه، گرفتاري و بيماري».[4]
3. امام علي(ع): «... شكيبائى بر مصيبتها و پوشاندن غمها از گنجهاى نيكىها و خوبيها است».[5]
4. امام صادق(ع): «خدا رحمت كند آن بندهاى را كه ... از اظهار حاجت خوددارى كند؛ زيرا درخواست از ديگران، هم موجب خوارى در دنيا بوده و هم مردم او را بينياز نخواهند ساخت». [6]
از اينرو برخي فقها فتوا به استحباب مخفي داشتن بيماري تا سه روز[7] و روا نبودن بيان مشكلات نزد غير مسلمانان دادهاند.[8] امام علي(ع) فرمود: «...اگر شخصي مشكلات خود را در نزد شخص كافر بيان نمايد، مانند آن است كه از خداوند شكايت كرده است».[9]
در عين حال سفارش شده است كه اگر فردي با شما درددل كرد و مشكلش را با شما گفت، در رفع اين مشكل تلاش كنيد:
اسماعيل بن عمّار صيرفى مىگويد: به امام صادق(ع) گفتم: آيا مؤمن براى مؤمن رحمت است؟ فرمود: آرى. گفتم: چگونه؟ فرمود: هر مؤمنى كه برادرش براى تقاضاى حاجتى نزد او بيايد، اين خود رحمتى است كه خدا آنرا به سوى او فرستاده و در دسترسش قرار داده است، پس اگر حاجتش را برآورد، رحمت خدا را پذيرفته، و اگر او را از حاجتش محروم كند، با اينكه قدرت برآوردن آنرا دارد، در حقيقت رحمتى كه پروردگار به سوى او فرستاده و در دسترس وى قرار داده را نپذيرفته است.[10]
[1]. «علت كمك گرفتن امامان(ع) از ديگران»، 91106؛ «درخواست كمك مالي امام علي(ع) از شخص يهودي»، 91960
[2]. سيد رضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، محقق، صبحي صالح، ص 551، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[3]. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، ترجمه، مصطفوي، سيد جواد، ج 2، ص 260، تهران، كتاب فروشي علميه اسلاميه، چاپ اول، 1369ش.
[4]. مفيد، محمد بن محمد، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج 1، ص 330، قم، مؤسسة آل البيت (ع)، چاپ اول، 13ق.
[5]. على بن موسى، امام هشتم(ع)، صحيفة الإمام الرضا(ع)، محقق، مصحح، نجف، محمد مهدى، ص 66 – 67، مشهد، كنگره جهانى امام رضا(ع)، چاپ اول، 1406ق.
[6]. شيخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، النص، ص 183- 184، قم، دار الشريف الرضي للنشر، چاپ دوم، 1406ق.
[7]. نجفي، محمد حسن، جواهر الكلام في ثوبه الجديد، ج 2، ص 332، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامي بر مذهب اهل بيت(ع)، چاپ اول، 1421ق؛ آملي، ميرزا محمد تقي، مصباح الهدي في شرح العروة الوثقي، ج 5، ص 337، تهران، مؤلف، چاپ اول، 1380ق.
[8]. طباطبائي يزدي، سيد محمد كاظم، سؤال و جواب، محقق، مصحح، محقق، سيد مصطفي، مدني بجستاني، سيد محمد، وحدتي شبيري، سيد حسن، ص 270، مركز نشر العلوم الإسلامي، تهران، چاپ اول، 1415ق؛ جمعي از پژوهشگران زير نظر هاشمي شاهرودي، سيد محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت(ع)، ج 1، ص 435، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامي، چاپ اول، 1426ق.
[9]. سيد رضي، محمد بن حسين، نهج البلاغه، محقق، صبحي صالح، ص 551، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[10]. ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، ص 248.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۹:۵۵:۳۰ توسط:سپيد و سياه موضوع:
نظرات (0)
درد دل قرآن با انسان ها ...:
منم قرآن كلام حق چرامن رانميخواني
چراغافل زمن هستي چراازمن گريزاني
منم آن مونس قبرت منم نورشب سردت
بيابامن بگودردت اگرداري پريشاني
منم حبل متين حق منم پيغام دين حق
به جنات برين حق مراباشدگلستاني
براي مومنان شافي زدست كافران شاكي
دليل وحجت كافي منم درگاه سبحاني
چوامواج خروشانم ضلالت رابسوزانم
به همراه توهرآنم اگرداري مسلماني
منم سرچشمه ي عزت منم آن مظهروحدت
منم بركت منم رحمت زسوي ذات رحماني
عمل برآيه هاي من تورا ماوا به جنات است
منم شافع براي تواگرخواهان رضواني
خزان فصل ناداني رهاكن توبيابامن
اگرميلي تورا باشدبه فصل سبزوباراني
بيادرگاه معبودت كه مشكل مي گشايداو
نقاب غصه رابركش بيادرباغ ايماني
به دنياومتاع آن مبند انسان دل خود را
بيادرصحن امن من مرو در راه شيطاني
منم پيغام جاويدان براي توده ي انسان
نديديد اي مسلمانان مگراعجازقرآني
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۹:۵۵:۲۶ توسط:سپيد و سياه موضوع:
نظرات (0)
غزل شمارهٔ ۱۸۵۵
مولوي � ديوان شمس � غزليات
چه دانستم كه اين سودا مرا زين سان كند مجنون
دلم را دوزخي سازد دو چشمم را كند جيحون
چه دانستم كه سيلابي مرا ناگاه بربايد
چو كشتي ام دراندازد ميان قلزم پرخون
زند موجي بر آن كشتي كه تخته تخته بشكافد
كه هر تخته فروريزد ز گردشهاي گوناگون
نهنگي هم برآرد سر خورد آن آب دريا را
چنان درياي بيپايان شود بيآب چون هامون
شكافد نيز آن هامون نهنگ بحرفرسا را
كشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون
چو اين تبديلها آمد نه هامون ماند و نه دريا
چه دانم من دگر چون شد كه چون غرق است در بيچون
چه دانمهاي بسيار است ليكن من نميدانم
كه خوردم از دهان بندي در آن دريا كفي افيون
لينك دانلود اين تصنيف چه دانستم با صداي
همايون شجريان
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۹:۵۵:۲۶ توسط:سپيد و سياه موضوع:
نظرات (0)
كاش مي شد در نمازم عشق را دعوت كنم
كاش مي شد بهتر ازآن با خدا صحبت كنم
كاش مي شد يك شب از شبهاي عمرم با خدا
بي خيال از آب و نان در گوشه اي خلوت كنم
كو مرادي، مرشدي يا خضرِ دانايي كه من
همچو موسي مدتي در محضرش خدمت كنم
تشنه ام من تشنه ي آبي كه اسكندر نخورد
مي رسم روزي به آن اما اگر همت كنم
ترسم آخر مثل دل هايي كه دورند از خدا
من به اين دل مردگي هاي خودم عادت كنم
بايد امشب شوق رفتن در سرم پيدا شود
كوله بارم كو؟ كه از "من " تا " خدا " هجرت كنم
كو مسيرم ؟ هجرت و سجاده ام ؟ تا بعد از اين
لحظه هاي خلوتم را با خدا قسمت كنم
شهر سر تا سر پر از پس كوچه هاي غربت است
مي روم تا در نمازم ترك اين غربت كنم
منبع
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۹:۵۵:۲۴ توسط:سپيد و سياه موضوع:
نظرات (0)
خدايا
اگه فراموش كردم
كه خداى بزرگے دارم
توفراموش نكن كه بنده
كوچيكے دارى
بانوازشے ياشايدتلنگرے آرام
وجودت را
مهربانے وبزرگيت را
به من يادآورےكن
@nicelylife 🔱
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۹:۵۵:۲۳ توسط:سپيد و سياه موضوع:
نظرات (0)
دانلود صوتي ياغيش ياغير mp3
ياغيش ياغير = باران ميبارد
ياغيش ياغير، ياز ياغيشي = باران ميبارد ، باران بهاري
ياغ اي ياغيش-ياغگينان سن = ببار اي باران - ببار تو
سنه احسن، سنه آلقش = افرين بر تو و تشويق از براي تو ( آليقيش = كف زدن ) ميگوييم القيش براي محمد يعني به محمد كف بزنيد
ياغ اي ياغيش-ياغگينان سن = ببار اي باران – ببار تو
بو چوللره چمنلره ياغگينان سن = به اين دشتها و چمنها ببار تو سوسوزلوغدان خزان اولان چيچك لره ياغگينان سن = به غنچه هاي خزان شده از تشنگي ببار تو
ياغگينان سن= ببار تو
آرزولارا ديلگ لره ياگينان سن = به آرزوها و آمال ها ببار تو
محبت دن آلولانان اورگلره ياغگينان سن = به قلب هايي كه از محبت زبانه ميكشند ببار تو ياغگيلان سن = ببار تو
ياغا ياغا ايسلات گينان پالتاريمي = در حال باريدن لباسم را خيس كن
قايتار منه گنجليگده كي اوز عهديمي، ايلقاريمي = عهد و قرار جوانيم را به من برگردان
اله ياغ كي قوي ايسلانسين اليمدكي قلم، وارق = آنچنان ببار كه قلم و كاغذ در دستم خيس شود ياديمدا دي نئجه ياغدون دوز اوتوز ايل بونان قاباغ = يادم هست كه سي سال قبل چطور باريدي
اله گوزل ياغموشدون كي ايسلانميشدي اوز گوزوميز= چنان زيبا باريده بودي كه سر و صورتمان خيس شده بود
اوتورموشدوغ قالا آلتيندا، بير آغاجين آلتيندا بيز = ما نشسته بوديم زير قلعه و زير يك درخت
سن ياغديغجا دامجي لارون سپيليردي اوزوموزه = تو وقتي ميباريدي قطراتت روي صورتمان مينشست
ايكيميز ده ايسته ميرديك دوروب گدك اويميزه = هر دو مان نميخواستيم پاشويم و به خانه هايمان برويم
قورخوردوغ كي دوروب گتسك، خلل گلر سوگيميزه = ميترسيديم اگر برويم خللي به عشقمان وارد شود
سن بير شعرسن كي = تو يك شعري هستي كه
سن بير نغمه سن كي = تو يك نغمه اي هستي كه
آغزون يوخدي، ديلون يوخدي،نجه دييم بيله سن كي = دهان نداري ، زبان نداري ، چگونه بايد بگويم تا بفهمي
سن ياغاندا ياماجدارا ،دوزنلره جان وريرسن = تو وقتي ميباري به مزارع و زمينهاي باير جان دوباره ميبخشي
زمي لرده سنبل لرين دامارينا قان وريرسن = در كشتزارها به رگهاي سنبل ها خون ميرساني
ياغ اي ياغيش = ببار اي باران
قوربان اولوم، سحره جن ياغگينان سن = فدايت شوم تا صبح تو ببار
دايانمادان، قالا آلتندان شهر جن ياغگينان سن = بي توقف از قلعه تا داخل شهر ببار
ياغگينان كي كولرجده سولان گوللر چيچك آچسين = ببار تا گلهاي پژمرده شده در ويرانه ها هم غنچه بدهند
بو اوركه دن، بو ديار دان، غصه، كدر، اوزاق قاچسين = از اين دل و از اين سرزمين غصه و كدر دور شود
ياغا ياغا نه اولار كي خبر آپار سوگيليمه = در حالي كه ميباري چه ميشود پيامي هم به عشق من ببري
آمان گوندي، بو حاليمي بو گونومي اونا دمه = امان كه اين حال و روزم را به او نگويي
دوگه دوگه پنجره سين ده گينن كي گليب دي يار = در حالي كه پنجره اش را ميكوبي بگو كه يارت آمده است
قالا آلتيندا شير علينن بش بش اوينير يتيم عيواض = در كنار قلعه با شيرعلي يتيم عيواض بازي ميكند ( بش بش = نوعي بازي محلي است )
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۹:۵۵:۲۲ توسط:سپيد و سياه موضوع:
نظرات (0)
شعر چاپ نشده (كپي شعر بدون اسم شاعر حلال نيس)
شاعر اهلبيت (ع)كربلايي قادر خانبابايي (ملكان) افتخار كانال و هيئت حيدريون مراغه
🌺🌳🌺🌳🌺🌳🌺🌳🌺🌳🌺🌳
گوزوم يولدا من انتظارم آقا
باخوب يوللارا بي قرارم آقا
بو هجراندا چوخ داغدارم آقا
نه قدر گلمسن خار و زارم آقا
خزان وقتي فكر بهارم آقا
ظهور ايله چوخ اشگبارم آقا
سني آند ويررم آقا حيدره
مسلمانلار آهي چيخوب گويلره
نظاره ائله قلبيده سوزلره
گديب وحدت مسلمين يكسره
خران اولدي گولر دشوب يئرلره
بو ماتمده غرق غبارم آقا
گئدير جمعه لر سن آقا گلمدين
باخور گوزلريم صاق صولا گلمدين
صبير ،جامي قوخدوم دولا گلمدين
نه قدر گوز تيكيم يوللارا گلمدين
بير آز قالدي عمريم سولا گلمدين
ظهور ايله داي بي قرارم آقا
قيام ايله عدلين گوراخ لذتين
اوزون ريشه سين كس آقا ذلتين
گلوب گوستر عالملره شوكتين
نشان وئر ابولفضلين او غيرتين
بيليندور ابر قدرته قدرتين
بو آرزومدا اميدوارم آقا
جهان ظلم ايچينده فغان ايليور
بشر هر زمان يئرده قان ايليور
بير عده خوارج طوفان ايليور
بوگون شيعه ني ناگران ايليور
بيزي طعمه ي نهروان ايليور
اگر گلمسن تار و مارم آقا
گل اي فاطمه اوغلو جان دلبري
فقط سن سن عالم لرون زيوري
قالوب سينه ميزده اورك سوزلري
منافق دوتوب الده مين خنجري
يتيش داده اي خلقتين سروري
يولوندا اوزوم سربدارم آقا
اوجالد عالمه صوت قرآنيني
گلوب زنده ايليه حسين قانيني
اوزون آل ستمگرلرين جانيني
گتور صحنيه تير برانيني
اوزون قويگيلان عدل ديوانيني
بو هجراندا چوخدان شرارم آقا
اگر گلمسن داي سولار ياسمن
ياشيليق گئدر ئولر هر چمن
سينار بوينو ديلدن دوشر نسترن
يانار جسميم ئوللم يقين غمده من
يئتيش داده اي فاطمه اوغلو سن
گوزوم ياشلي ليل و نهارم آقا
بير عده ورور دينه اوز تيشه سين
اولوب تولكو يانديرا اونون بيشه سين
بيليندير بو شيطانلارين پيشه سين
ظهور ايله قاز اونلارون ريشه سين
چالوب يئرده سيندور عمير شيشه سين
بو حالتده سوز و گدازم آقا
بير عده اولوب شيطانون ياوري
ابر قدرتين بير ذليل نوكري
چيخايدوب يادندان داخي داوري
يئتيش داده سسلن منم حيدري
سيليندور اوزون قلبيده مضطري
حضورينده چوخ شرمسارم آقا
چوخالميش بو دوراندا مين حرمله
اوتوز مين اوخ آلميش بو گون لر اله
دوتوب شيعه نون قلبينه زلزله
ها چان ذولفقاري آلاسان اله
اولوب وقتي صاحب زمان داي گله
حاليم خسته چوخ غمگسارم آقا
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
التماس دعا
@magmaeheydareyonmaraghe
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت:
۰۹:۵۵:۲۱ توسط:سپيد و سياه موضوع:
نظرات (0)