وبلاگ رایگان دانلود فیلم و سریال رایگان ساخت وبلاگ رایگان
حذف در پنل کاربری [X]
موردو چايي ( رودخانه مردق )

موردو چايي ( رودخانه مردق )

سپيد و سياه

نماز هديه (وحشت)

پرسش و پاسخ » نماز وحشت

 

۱ پرسش: نماز وحشت را مي توان به جماعت خواند؟

پاسخ: نمي شود.

 

۲ پرسش: يك شخص مي تواند چند نماز وحشت را براي يك ميت بخواند؟

پاسخ: نمي تواند.

 

۳ پرسش: كيفيت نماز وحشت (نماز شب اول قبر) ؟

پاسخ: دو ركعت است در ركعت اول بعد از حمد آيت الكرسي را تا « هم فيها خالدون » بنابر احتياط واجب بخواند و در ركعت دوم بعد از حمد ده بار سوره قدر را بخواند و پس از اتمام نماز بگويد : « اللهم صل على محمد وآل محمد وابعث ثوابها إلى قبر فلان (به جاي فلان نام شخص را بگويد) » .
و كيفتي ديگر براي نماز است كه مختص به اولي شب فوت است (اگرچه دفن نشده باشد) و آن اين است كه : در ركعت اول بعد از حمد دو بار سوره توحيد بخواند و در ركعت دوم بعد از حمد ده بار سوره تكاثر را بخواند و پس از اتمام نماز همان دعاي ذكر شده را بگويد.

 

(1) اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْ ثَوابَها إِلىٰ قَبْرِ فلان.

خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و ثواب آن را به قبر فلان بفرست.

(2) 

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٢﴾ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ﴿٣﴾ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿٤﴾ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿٥﴾ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿٦﴾ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿٧﴾

به نام خدا كه رحمتش بي‌اندازه است و مهرباني‌اش هميشگي

به نام خدا كه رحمتش بي‌اندازه است و مهرباني‌اش هميشگي (١) همۀ ستايش‌ها ويژۀ خدا، پروردگار جهانيان است (٢) رحمتش بي‌اندازه است و مهرباني‌اش هميشگي (٣) تنها او فرمانرواي روز پاداش و كيفر است (٤) [پروردگارا!] فقط تو را مي‌پرستيم، و [در همۀ امورمان،] تنها از تو ياري مي‌خواهيم (٥) ما را به راهِ راست راهنمايي كن (٦) راهِ كساني كه به آنان نعمت‌ها[ي مادي و معنوي] عطا كردي، كه نه مورد خشم [تو] قرار گرفته‌اند و نه گمراهند.

(3)

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿٢٥٥﴾

خداوندِ يكتا كه جز او هيچ معبودي نيست، زندۀ جاويد و قائم به ذات است، هيچ‌گاه خوابِ سبُك و سنگين او را فرانمي‌گيرد، آنچه در آسمان‌ها و زمين است در سيطرۀ مالكيت و فرمانروايي اوست، چه كسي است كه جز به اجازه او در پيشگاهش شفاعت كند؟ خداوند آنچه پيش روي مردم مي‌باشد [كه مجموع حوادث و جريانات آينده است،] و آنچه پشت سر آنان است [كه مجموع اتفاقات گذشته است] مي‌داند، و آنان به چيزي از علم او جز آنچه دانستنش را [براي آنان] بخواهد احاطه پيدا نمي‌كنند، كرسي [يعني علم و حكومت و قدرت] او آسمان‌ها و زمين را فراگرفته، و نگهداري آن‌ها بر او دشوار و خستگي‌آور نيست؛ او بلند‌مرتبه و بزرگ است‌ (٢٥٥)

لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٥٦﴾

در دين هيچ اجباري نيست، [بنابراين هركسي بايد با آزادي و اختيار و با به‌كارگيري عقل، دين را انتخاب كند؛ زيرا] راه هدايت از ضلالت [به‌وسيلۀ وحي و پيامبر و امامِ معصوم] روشن و مشخص شده است، پس هركس به طاغوت [كه هر شيطان فريبنده و بت و هر طغيان‌گري] كفر بورزد، و به خدا مؤمن گردد، مسلّماً به محكم‌ترين دستگيره، كه گسستني براي آن نيست چنگ زده و خداوند شنوا و داناست‌ (٢٥٦)

اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

خداوند سرپرست و يار مؤمنان است، آنان را از تاريكي‌ها [ي جهل و شرك و فرهنگ‌هاي ضد اسلام] به‌سوي نور [كه ايمان، عمل صالح، اخلاق حسنه و خير دنيا و آخرت است] روانه مي‌كند، و كساني كه كافراند سرپرستانِ آنان طاغوت [هر شيطان فريبنده و بت و هر طغيان‌گري است] كه آنان را از نور به‌سوي تاريكي‌ها حركت مي‌دهند، آنان اهل آتشند و يقيناً در آن جاودانه‌اند (٢٥٧)

 

(4) 

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلَامٌ هِيَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾

به نام خدا كه رحمتش بي‌اندازه است و مهرباني‌اش هميشگي

همانا ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم (١) و تو چه مي‌داني شب قدر چيست؟ (٢) شب قدر از هزار ماه بهتر است (٣) در آن شب فرشتگان و روح به اِذن پروردگارشان براي [تنظيم و تقدير] هر كاري نازل مي‌شوند (٤) آن شب تا برآمدن سپيده سرشار از سلامت است (٥)



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۰۱ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا

 

آيه تطهير و اهل بيت عليهم السلام

فرهنگ > الهيات > دين اسلام > شيعه > دوران زندگي > دوران امامت > امام در قرآن(cached)

در سوره احزاب آيه 33 چنين آمده است: «انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا»
(خداوند اراده فرموده است كه هرگونه رجس و پليدي را از شما اهل بيت برطرف كند و شما را پاك و مطهر گرداند.)



حضرت امام محمد باقر عليه السلام فرموده اين آيه در مورد رسول خدا و علي بن ابيطالب و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام نازل شده است و شأن نزول آن اين است كه رسول خدا در خانه ام سلمه بر سر آنها عبايي انداخت و عرض كرد:« خدايا اينها اهل بيت من‌اند. خدايا رجس و پليدي را از آنها برطرف كن.»
سپس اين آيه نازل شد.
ام سلمه عرض كرد:« آيا من هم با آنها هستم؟»
پيامبر فرمود:« تو زن خوبي هستي، و از زنان صالح من. ولي از اهل بيت نيستي.»

مراجعه شود به:
آيه مباهله و آيه تطهير
امام علي عليه السلام در آيه تطهير
امام حسن عليه السلام مظهر آيه تطهير

منابع: بحار الانوار، ج 35، ص 206، ح 1.



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۹:۰۰ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ ۗ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ

تفسير الميزان - خلاصه

(و يقول الذين كفروا لولا انزل عليه ايه من ربه انما انت منذر و لكل قوم هاد):

(و كساني كه كفر ورزيدند مي گويند چرا بر او نشانه اي از جانب پروردگارش نازل نمي شود بدرستي كه تو فقط بيم دهنده اي و براي هر گروهي هدايت كننده و رهبري هست )،

مقصود كفار معجزاتي غير از قرآن بود كه آنها باتعريض و تحقير قرآن نسبت به آن بي اعتنايي مي كردند و از رسول خدامعجزات ديگري نظير معجزه موسي (ع ) و عيسي (ع ) طلب مي نمودند، پس مراد از معجزه و آيه در اينجا معجزاتي نيست كه به نفرين پيامبران محقق شده و بين ايشان و قومشان داوري مي نمود و حق و باطل را جدا مي كرد، چون در اين صورت معناي آن ، همان (سيئه ) در آيه قبلي خواهد بود به هر صورت خداوند به رسول گرامي خود تعليم مي دهد كه به آنها ابلاغ كند كه رسول ، تنها يك منذر بيم دهنده است و لذا قدرت غيبيه مطلق ندارد تا هر كاري را كه بخواهد انجام دهد،بلكه او بشري مانند آنهاست كه به او وحي مي رسد و خداوند او را مأمور نموده تا مردم را از عذاب الهي بيم دهد و آنها را از استكبار از عبادت خدا و فساد درزمين بر حذر بدارد، اما امر معجزات فقط بدست خداست و از طرف ديگر سنت الهي چنين جريان دارد كه هرگز زمين از شخصي كه بسوي خداوند هدايت نمايد خالي نمي ماند، يا بايد پيامبر باشد و يا امامي كه به امر خدا مردم را هدايت كند تا سنتهاي الهي و شرايع او اجرا شود، چون او خدايي است كه هر چيز رابسوي كمال مطلوبش هدايت مي كند، و اگر نامي از كفار برده نشد و خطاب باشخص پيامبر بود به جهت اشاره به اين مطلب است كه اين كفاري كه ارزش بزرگترين معجزه ، يعني قرآن ، را درك نمي كنند لياقت اين را ندارند كه موردخطاب الهي واقع گردند.

 

  فرزانه بيات - تفسير نمونه

باز هم بهانه جوئى !
(كافران مى گويند: چرا معجزه و نشانه اى از پروردگارش بر او نازل نشده است ) (و يقول الذين كفروا لو لا انزل عليه آية من ربه ).
واضح است كه يكى از وظائف پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )، ارائه معجزات به عنوان سند حقانيت و پيوندش با وحى الهى است ، و مردم حقيقتجو به هنگام شك و ترديد در دعوت نبوت اين حق را دارند كه مطالبه اعجاز كنند، مگر اينكه دلائل نبوت از طريق ديگر آشكار باشد.
ولى بايد به يك نكته دقيقا توجه داشت كه مخالفان انبياء، همواره داراى حسن نيت نبودند، يعنى معجزات را براى يافتن حق نمى خواستند، بلكه به عنوان لجاجت و عدم تسليم در برابر حق هر زمان پيشنهاد معجزه و خارق عادت عجيب و
غريبى مى كردند.
اين گونه معجزات كه معجزات اقتراحى ناميده مى شود هرگز براى كشف حقيقت نبوده ، و به همين دليل پيامبران هرگز در برابر آن تسليم نميشدند، در حقيقت اين دسته از كافران لجوج فكر مى كردند كه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) ادعا مى كند من قادر بر انجام همه چيزم و خارقالعاده گر ميباشم ! و در اينجا نشسته ام كه هر كس پيشنهاد هر امر خارق العادهاى كند براى او انجام دهم !.
ولى پيامبران با ذكر اين حقيقت كه معجزات بدست خدا است و به فرمان او انجام مى گيرد و ما وظيفه تعليم و تربيت مردم را داريم ، دست رد بر سينه اين گونه افراد ميزدند.
لذا در آيه مورد بحث مى خوانيم كه به دنبال اين سخن مى فرمايد: اى پيامبر (تو فقط بيم دهنده اى و براى هر قوم و ملتى هادى و رهنمائى است ) (انما انت منذر و لكل قوم هاد).
در اينجا دو سؤ ال پيش مى آيد :
1 - جمله (انما انت منذر و لكل قوم هاد) چگونه مى تواند پاسخ كافران نسبت به تقاضاى معجزه بوده باشد.
جواب اين سؤ ال با توجه به آنچه در بالا گفتيم روشن است زيرا پيامبر، يك خارقالعاده گر نيست كه به درخواست هر كس و براى هر مقصد و هر منظور دست به اعجاز بزند، وظيفه او در درجه اول انذار يعنى بيم دادن به آنها كه در بيراهه ميروند و دعوت به صراط مستقيم است البته هر گاه براى تكميل اين انذار و آوردن گمراهان به صراط مستقيم نياز به اعجازى باشد، مسلما پيامبر كوتاهى نخواهد كرد، ولى در برابر لجوجانى كه در اين مسير نيستند هرگز چنين وظيفه اى ندارد.
در واقع قرآن مى گويد: اين كافران وظيفه اصلى پيامبر را فراموش كرده اند كه مساله انذار و دعوت به سوى خدا است و چنين پنداشته اند كه وظيفه اصلى او اعجازگرى است .
2 - منظور از جمله لكل قوم هاد چيست ؟
جمعى از مفسران گفته اند كه اين هر دو صفت (منذر) و (هادى ) به پيامبر بر مى گردد و در واقع جمله چنين بوده است انت منذر و هاد لكل قوم : (تو بيم دهنده و هدايت كننده براى هر جمعيتى هستى ).
ولى اين تفسير خلاف ظاهر آيه فوق است ، چرا كه (واو) جمله (لكل قوم هاد) را از (انما انت منذر) جدا كرده است ، آرى اگر كلمه (هاد)، قبل از (لكل قوم ) بود اين معنى كاملا قابل قبول بود ولى چنين نيست .
ديگر اينكه هدف اين بوده است كه دو قسم دعوت كننده به سوى حق را بيان كند: اول دعوت كننده اى كه كارش انذار است ، و ديگر دعوت كننده اى كه كارش هدايت است .
حتما سؤ ال خواهيد كرد كه ميان (انذار) و (هدايت ) چه تفاوت است ؟.
در پاسخ ميگوئيم كه انذار براى آن است كه گمراهان از بيراهه به راه آيند، و در متن صراط مستقيم جاى گيرند ولى هدايت براى اين است كه مردم را پس از آمدن به راه به پيش ببرد.
در حقيقت (منذر) همچون (علت محدثه ) و ايجاد كننده است ، و هادى به منزله (علت مبقيه ) و نگهدارنده و پيش برنده ، و اين همان چيزى است كه ما از آن تعبير به (رسول ) و امام مى كنيم ، رسول ، تاسيس شريعت مى كند و امام حافظ و نگهبان شريعت است (شك نيست كه هدايت كننده بر شخص پيامبر در موارد ديگر اطلاق شده اما به قرينه ذكر منذر در آيه فوق مى فهميم كه منظور از هدايت كننده كسى است كه راه پيامبر را ادامه مى دهد و حافظ و نگهبان
شريعت او است ).
روايات متعددى كه از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) در كتب شيعه و اهل تسنن نقل شده كه فرمود: (من منذرم و على هادى است ) اين تفسير را كاملا تاييد مى كند به عنوان نمونه به چند روايت از آنها اشاره مى كنيم :
1 - (فخر رازى ) در ذيل همين آيه در تفسير اين جمله از ابن عباس چنين نقل مى كند:
وضع رسول الله يده على صدره فقال انا المنذر، ثم اوما الى منكب على (عليهالسلام ) و قال انت الهادى بك يهتدى المهتدون من بعدى : (پيامبر دستش را بر سينه خود گذاشت و فرمود: منم منذر! سپس به شانه على اشاره كرد و فرمود توئى هادى ! و بوسيله تو بعد از من هدايت يافتگان هدايت مى شوند).
اين روايت را دانشمند معروف اهل تسنن علامه ابن كثير در تفسير خود، و همچنين علامه ابن صباغ مالكى در (فصول المهمه ) و گنجى شافعى در (كفاية الطالب ) و طبرى در تفسير خود و ابو حيان اندلسى در كتاب تفسيرش به نام (بحر المحيط) و همچنين علامه نيشابورى در تفسير خويش و گروه ديگرى نقل كرده اند.

 



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۸:۵۰ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

حكايت تفسير قرآن ابن عباس و معاويه


معاويه: رسول خدا فرمود منذر اين امت منم و هادي وجود علي بن ابيطالب است! ولي ابن عباس حتما بايد اين آيه را بخواني؟!

ابن عباس: "اِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَيتِ وَ يُطَهِّرَكُم تَطهيرا" بگو اين آيه براي كيست معاويه؟

معاويه: اين هم قصه ي طهارت و عصمت علي بن ابيطالب و اهل بيتش است، درست! ولي حتما بايد اين را بخواني؟

ابن عباس: "اِنَّما وَليُّكُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَالَّذينَ يُقيمونَ الصَّلوهَ وَ يُوتونَ الزَّكوةَ وَ هُم ركِعون" معاويه اين آيه براي كيست؟

معاويه: زماني كه علي بن ابيطالب انگشتر در راه خدا داد اين آيه بر حق علي نازل شد، قبول دارم! ولي حتما اين را بايد بخواني؟

ابن عباس: "عَمَّ يَتَساءَلون عَنِ النَّبَاِ العَظيم" معاويه بگو اين آيه در حق كيست؟

معاويه: رسول خدا فرمود خبر عظيم علي بن ابيطالب است كه هم مردم ازش ميپيرسند و هم من از علي خواهم پرسيد، ولي ابن عباس حتما بايد اين را بخواني؟

ابن عباس: "وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللهِ جَميعا وَ لا تَفَرَّقوا" بگو ببينم اين آيه براي كيست؟

معاويه: پيغمبر فرمود حبل الله علي بن ابيطالب است دست به دامن علي بزنيد و جاي ديگر نرويد كه گمراه ميشويد. ولي بايد همين را تفسير كني؟

ابن عباس: "كَفي بِاللهِ شَهيدا بَيني وَ بَينَكُم" اين آيه براي چيست معاويه؟

معاويه: اين قصه قصه ي علم علي بين ابيطالب است كه خدا همه ي علم جاري رو در سيره ي او تعريف ميكند، ولي لازم است حتما اين را بخواني؟

ابن عباس: "قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ" بگو به من كه اين آيه براي كيست؟

معاويه: اين هم ماجراي مباهله با اهل نجران است كه خدا در اين آيه علي بن ابيطالب را نفس پيغمبر ميخواند، ولي براي مردم حتما بايد همين را بخواني؟

ابن عباس: "ساَلَ سائِلٌ بِعَذابِ واقِع" اين آيه براي چيست معاويه؟

معاويه: روز غدير شخصي نزد رسول خدا آمد و گفت اين سخنان از خودت بود يا از خدا؟ پيغمبر فرمود امر رسالت بود، شخص رو به پيغمبر كردو گفت به خدا بگو بر من عذاب وارد كند كه تحمل ولايت علي را ندارم و خداوند جلوي همگان دشمن علي را هلاك كرد، ابن عباس قبول دارم! آيا بايد همين آيه را بخواني؟

ابن عباس: "يا اَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَيك" اين آيه ديگر براي چيست معاويه؟

معاويه: اين هم ماجراي ابلاغ ولايت علي بن ابيطالب است قبول دارم! ولي اين را حتما بايد بازگو كني؟

ابن عباس: "اَليومَ اَكمَلتُ لَكُم دينَكُم" معاويه به من بگو اين دگر براي كيست؟

معاويه: اين آيه هم اكمال ديانت در پرتوي ولايت علي بن ابيطالب است ولي آيه اي ديگر بخوان نه اين!

 

ابن عباس از جا بلند شد و گفت:

 

معاويه به من بگو كجاي قرآن را بخوانم كه فضل علي بن ابيطالب نباشد؟! كجا را بخوانم كه از علي بيان نشده باشد؟!

معاويه: اصلا ابن عباس بخوان "اِذا زُلزِلَتِ الارضُ زِلزالَها"

ابن عباس: معاويه در اين مورد هم شرمندتم كه حتي اين آيه هم فضل علي بن ابيطالب است!

معاويه: علي در اين آيه دگر چه ميكند ابن عباس؟!

ابن عباس: نشنيدي بعد از رسول خدا يك سال نگذشته بود كه زلزله اي بر مدينه آمد كه همه ي مردم از شدت وحشت از خانه به در شده بودند و علي در ميانشان حاضر شد و خواند اين آيه را و پايش را بر زمين كوبيد و فرمود: زمين! ابوتراب بر تو امر ميكند آرام گير!

 

معاويه كه از غضب بر خود ميپيچيد گفت:

 

 ابن عباس راحت بگو تا قرآن باشد، علي هم خواهد بود...


 بحار الانوار ج ۴۴ ص ۱۲۵
 



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۸:۴۱ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

معني حقيقي سبحان الله چيست?

معناي سبحان الله-سبحان الله 

مي خواستم بپرسم معني حقيقي سبحان الله چيست و چرا اين قدر در نماز تكرار مي شود و اين تكرار در ۱۷ ركعت چندتاست؟

تسبيح(سبحان الله) عبارت است از پاك و منزه دانستن خداوند از هر نقص و عيب.
توضيح: در معناى تسبيح سه امر وجود دارد كه بدون تحقق هر يك معناى حقيقى تسبيح حاصل نمى شود:

۱- نفى هر نقصى از خداوند،

۲- علم و شعور تسبيح گوينده،

۳- قولى بودن تسبيح.

نسبت به تحقق امر اول در موجودات عالم بحثى نيست. هر مخلوقى در اين عالم با زبان فقر و احتياج خود، خبر از خالق سبحان مى دهد و اين همان معناى تسبيح تكوينى است (هر مخلوقى در اين جهان به عنوان اين كه معلول است، خبر از خالق و علت خود مى دهد و از آن جا كه موجود ناقص و نيازمندى است، خبر از كمال و بى نيازى علت خود مى دهد.
قرآن كريم درباره اين معني از تسبيح مي فرمايد:


الإسراء : ۴۴ «...َ وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُوراً ؛

و هر موجودى، تسبيح و حمد او مى گويد ولى شما تسبيح آنها را نمى فهميد او بردبار و آمرزنده است. »
امر دوم (شعور و آگاهى) نيز از ديدگاه قرآن در همه موجودات هست. البته اين بدان معنا نيست كه علم همه موجودات، يكسان و از يك نوع است. خداوند درباره اعضاى بدن انسان مى گويد:
فصلت، ايه ۲۱ و ۲۲

«حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اَللَّهُ اَلَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ ءٍ وَ هُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛

تا چون بدان رسند، گوششان و ديدگانشان و پوستشان به آنچه مى كرده اند، بر ضدشان گواهى دهند و به پوست بدن خود مى گويند: چرا بر ضد ما شهادت داديد؟ مى گويند: همان خدايى كه هر چيزى را به زبان درآورده ما را گويا گردانيده است و او نخستين بار شما را آفريد و به سوى او برگردانيده مى شويد»


معناي تسبيح در نماز:
اما تسبيح (سبحان الله) به معناي اعلام انزجار از طرز فكر مشركان است:

«سبحان الله عما يشركون حشر/۲۳ و «سبحان الله عَما يصفون صافات/۱۵۹ ؛ در حقيقت، «سبحان الله» تبرّي عمومي از همه كساني است كه نسبت به خداي سبحان داراي بينش شرك آلودند.
ذكر تسبيح در سرتاسر اركان و اجزاء نماز وجود دارد. در ذكر ركوع , سجده و در تسبيحات اربعه در ركعات سوم و چهارم.

در هركدام از اين موارد هم يك تفسير مخصوص به خود دارد لكن آن چه در همه مشترك است اذعان و اعتراف به پاكي و بي عيب و نقص بودن خداوند دارد.
با ذكر سبحان الله خداوند را از هرگونه نقص منزه مي دانيم و با ذكر سبحان ربي اذعان مي كنيم كه خداوند متعال در مرتبه ربوبيت و تربيت ما هيچ نقص و كمبودي نگذاشته است و هر انچه نقص و كاستي وجود دارد از ناحيه ما است. سر نجات بندگان شايسته خداوند در رسيدن به اين حقيقت است.
در ذكر يونسيه در قرآن كريم (انبيا : ۸۷) مي خوانيم:

«لا اله الا انت سبحانك اني كنت من الظالمين».
در حقيقت آنچه باعث نجات حضرت يونس از مهلكه شد رسيدن به حقيقت تسبيح و اعتراف به آن بود . بعد از انكه حضرت يونس به توحيد خداوند اعتراف كرد و با گفتن ذكر تسبيح به اين حقييقت اشاره نمود كه خدايا هر چه نقص و كاستي و عجله است از من است و تو در مربيگري و تربيت خود چيزي كم نگذاشتي !! آنگاه نجات يافت و در ادامه اين ذكر قران مي فرمايد

« فاستجبنا له و نجيناه من الغم »

خداوند مي فرمايد حال كه به نقص خويش آگاهي يافتي و به پاكي من شهادت دادي دعايت را اجابت مي كنم و تو را از مهلكه ضلالت نجات مي دهم و از غم خارج مي كنم . و هركس كه به اين روش عمل كند او را نيز نجات خواهم داد.

«و كذلك ننجي المومنين؛

و ديگر مومنين را هم به همين گونه نجات خواهم داد».


يعني در سختيها و مصايب تسبيح و اعتراف به اين حقيقت كه خداوند در هدايت خويش چيزي كم نگذاشته و انچه از مصيبتها به ما وارد مي شود از ظلمي است كه خود بر خود كرده ايم (اني كنت من الظالمين ) سبب مي شود كه مهلكه و مصيبت خارج شويم و نظر لطف الهي نصيبمان گردد.
سر تكرار تسبيح خداوند نيز متعدد است

۱) تكرار در حقيقت تداعي كننده نوعي خضوع و خشوع در مقابل خداوند متعال است .
۲) با تكرار زمينه توجه و تفكر حاصل مي گردد.
۳) تكرار قولي سبب تاثير قلبي مي گردد.

براي مطالعه بيشتر مراجعه كنيد به :
كتاب آداب الصلات ؛ امام خميني (ره)
رساله لقاءالله ؛ آقا جواد ملكي تبريزي
،تفسير موضوعي قرآن كريم ج ۹ (سيرة رسول اكرم در قرآن)؛ آيت الله جوادي آملي



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۸:۴۰ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

آيت الكرسي                به همراه ترجمه فارسي

 

متن آيَةُ الْكُرْسى + ترجمه فارسي

آيَةُ الْكُرْسى يكي از آيات مقدس است كه اسم اعظم خدا در آن به كار رفته است. در اين مطلب متن و ترجمه آيَةُ الْكُرْسى براي شما قرار داده شده است.

به گزارش گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران جوان، آية الكرسي در معاني فراواني به كار مي‌رود:

۱. مانند تحت و سرير

۲. قلمرو فرماندهي و تدبير

۳. مركز فرماندهي و تدبير

۴. علم

گفته شده مراد از كرسي در آيه الكرسي حكومت، قيمومت، سلطه و تدبير خداوند است.

آية الكرسي (سوره بقرة:۲۵۵) مجموعه‌اي از صفات جلال و جمال خداست كه شامل صفات ذات خداوند از جمله وحدانيت، علم، قدرت، حيات و هم شامل صفات فعل او مانند مالكيت بر هستي و شفاعت ميشود.

اين آية فضايل و ويژگي‌هاي فراواني دارد خواندن اين آيه هر روزو هميشه بخصوص

بعد از نماز، حين وضو، قبل از خواب، قبل خروج از خانه، مواجه با مشكلات و... توضيه ميشود.

در فضيلت آية الكرسي از پيامبر آمده است كه آية الكرسي سيد آيه‌ها و برترين آنهاست

و همه‌ي خير‌هاي دنيا و آخرت را با خود به همراه دارد.

در روايتي از امام صادق (ع) نقل شده است:هر كس يك بار اين آيه را بخواند خداوند او را از هزاران بلايا، كه كوچك‌ترين آن فقر و بزرگ‌ترين آن از عذاب قبر دور مي‌سازد.

در روايتي هم نقل شده كه سرورسخن‌هاي قرآن و سوره‌ها بقره، و سرور سوره بقره آية الكرسي است.

متن آية الكرسي

اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْ‌ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْ‌سِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿٢٥٥﴾ لَا إِكْرَ‌اهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّ‌شْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْ‌وَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٥٦﴾ اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِ‌جُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُ‌وا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِ‌جُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾

ترجمه آية الكرسي

خداست كه معبودى جز او نيست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبك او را فرو مى‌گيرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟ آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مى‌داند؛ و به چيزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمى‌يابند. كرسى او آسمان‌ها و زمين را در بر گرفته، و نگهدارى آن‌ها بر او دشوار نيست، و اوست والاى بزرگ. (۲۵۵)در دين هيچ اجبارى نيست؛ و راه از بيراهه بخوبى آشكار شده است. پس هر كس به طاغوت كفر ورزد، و به خدا ايمان آورد، به يقين، به دستاويزى استوار، كه آن را گسستن نيست، چنگ زده است؛ و خداوند شنواى داناست. (۲۵۶)خداوند سرور كسانى است كه ايمان آورده‌اند. آنان را از تاريكي‌ها به سوى روشنايى به در مى‌برد. ولى كسانى كه كفر ورزيده‌اند، سرورانشان [همان عصيانگران]طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكي‌ها به در مى‌برند. آنان اهل آتشند كه خود، در آن جاودانند. (۲۵۷)

منبع: ميزان



برچسب: ،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۸:۳۵ توسط:سپيد و سياه موضوع: نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious

مورد, چايي, ( رودخانه, مردق )

+ نوشته شده: ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۲ساعت: ۰۹:۴۸:۰۹ توسط:سپيد و سياه موضوع: سپيد و سياه نظرات (0)

به اشتراک بگذارید :

Donbaler Donbaleh LinkPad Twitter Facebook Google Buzz Google Bookmarks Digg Technorati delicious