دكتر الهي قمشه اي خيلي زيبا گفت ....

تصور كن يك روز صبح كه از خواب بيدار ميشي 
ببيني به جز خودت هيچ كس توي دنيا نيست و تو صاحب تمام ثروت زمين هستي ! ! !

اون روز چه لباسي ميپوشي؟
چه طلايي به خودت آويزون ميكني؟
با چه ماشيني گردش ميكني؟
كدوم خونه رو براي زندگي انتخاب ميكني؟🌹

شايد يك نصفه روز از هيجان اين همه ثروت به وجد بياي اما كم كم مي فهمي حقيقت چيه !
وقتي هيچ كس نيست كه احساستو باهاش تقسيم كني، لباس جديدتو ببينه،
براي ماشينت ذوق كنه، باهات بياد گردش، كنارت غذا بخوره، همه اين داشته هات برات پوچه 🌹🍃
ديگه رانندگي با وانت يا پورشه برات فرقي نداره... 
خونه دو هزار متري با 45 متري برات يكي ميشه...
طلاي 24 عيار توي گردنت خوشحالت نميكنه...
همه اسباب شادي هست اما هيچ كدومشون شادت نميكنه چون كسي نيست كه شاديتو باهاش تقسيم كني 
اون وقته كه ميبيني چقدر وجود آدم ها با ارزشه چقدر هر چيزي هر چند كوچيك و ناقص با ديگران بزرگ و با ارزشه.
شايد حاضر باشي همه دنيا رو بدي اما دوباره آدم ها كنارت باشند .....

قدر همديگه رو بدونيم

💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖

@bakelasbashim

بزرگواران عزيز ميدونيد گاهي وقت ها
يك حرفايي در عين سادگي آغشته به عقلند، حتي عشقند.

خانم جواني در اتوبوس نشسته بود . در ايستگاه بعدي خانمي مسن با ترش رويي و سروصدا وارد اتوبوس شد و كنار او نشست و خود را به همراه كيفهايش با فشار و زور بر روي صندلي نشاند .  شخصي كه در طرف ديگر خانم جوان نشسته بود از اين موضوع ناراحت شد و از او پرسيد كه چرا حرفي نميزند و چيزي نميگويد . 
خانم جوان با لبخندي پاسخ داد :  لزومي ندارد براي موضوعات ناچيز خشمگين شد و بحث كرد ، سفر ما با يكديگر بسيار كوتاه است. من در ايستگاه بعدي پياده ميشوم .  اين جواب ارزش اين را دارد كه با حروف طلايي نوشته شود .  لزومي ندارد براي موضوعات ناچيز بحث كرد ، سفر ما با يكديگر بسيار كوتاه است  اگر تك تك ما اين موضوع را درك ميكرديم كه وقت ما بسيار كم است ، آنوقت متوجه ميشديم كه پرخاشگري ، بحث و جدلهاي بي نتيجه ، نبخشيدن ديگران ، ناراضي بودن و عيب جويي كردن تلف كردن وقت و انرژي است .  آيا كسي قلب شما را شكسته است ؟ 
آرام باشيد ، سفر بسيار كوتاه است.

آيا كسي خشم شما را برانگيخته است ؟ 
آرام باشيد ، ببخشيد ؛ سفر بسيار كوتاه است .

آيا كسي به شما خيانت كرده ، زور گويي كرده ، شما را فريب داده يا تحقيرتان كرده است ؟ آرام باشيد ، ببخشيد ؛ سفر بسيار كوتاه است .  هرمشكلي كه ديگران برايمان ايجاد ميكنند ، بخاطر داشته باشيم كه *سفر ما با يكديگر بسيار كوتاه است  هيچكس طول اين سفر را نميداند . هيچكس نميداند ايستگاه او چه زماني خواهد بود . سفر ما با يكديگر بسيار كوتاه است .  بياييد دوستان و خانواده را دوست بداريم ، با احترام و مهربان باشيم و يكديگر را ببخشيم . بياييد زندگيهايمان را با قدرداني و خوشبختي پر كنيم .
 ما  حتي نمي‌دانيم فردا چه خواهد شد 
نهايتا اينكه سفر ما با يكديگر بسيار كوتاه است. 
حق يار و ياورتانhttps://wisgoon.com

قضاوت
زوج جواني به محل جديدي نقل مكان كردند
صبح روز بعد هنگامي كه داشتند صبحانه ميخوردند ، از پشت "پنجره" زن همسايه را ديدند كه دارد لباس هايي را كه شسته است آويزان ميكند .
زن گفت : ببين ؛ لباسها را خوب نشسته است !
شايد نمي داند كه چطور لباس بشويد يا اينكه پودر لباسشويي اش خوب نيست !
شوهرش ساكت ماند و چيزي نگفت ...
هر وقت كه خانم همسايه لباس ها را پهن ميكرد ، اين گفتگو اتفاق مي افتاد و زن از بي سليقه بودن زن همسايه ميگفت ...
يك ماه بعد ، زن جوان از ديدن لباس هاي شسته شده همسايه كه خيلي تميز به نظر ميرسيد ، شگفت زده شد و به شوهرش گفت:
نگاه كن !!! بالاخره ياد گرفت چگونه لباس ها را بشويد ...
شوهر پاسخ داد:
صبح زود بيدار شدم و پنجره هاي خانه مان را تميز كردم !!!
                                                         
زندگي ما نيز اينگونه است؛
آنچه را كه ما از ديگران مي بينيم بستگي دارد به "پاكي پنجرۀ چشم ما "
 و "ديدي" كه با آن نگاه ميكنيم ...
زندگي ما بازتاب ذهن مان است.

      پس مراقب باشيم زود قضاوت نكنيم.

منبع فضاي مجازي

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلي‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فيهِ وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً87

تفسير الميزان - خلاصه

(الله لااله الا هو ليجمعنكم الي يوم القيمه لا ريب فيه ومن اصدق من الله حديثا):

(الله كه هيچ معبودي جز او نيست قطعا همه شما را در روزقيامت كه هيچ شكي در آن نيست گرد هم مي آورد و كيست كه از جهت گفتار ازخدا راستگوترباشد؟)

پس آنچه خداي تعالي در امر شفاعت حسنه و سيئه به شماتكليف نموده بگيريد و درود هركس را كه به شما تحيتي مي فرستد با رد واعراض باطل نكنيد زيرا پيش روي شما روزي خواهد بود كه خداي سبحان همه شما را درآن جمع مي نمايد و جزا مي دهد،

اگر دعوتش را بپذيريد جزاي خير واگر رد كنيد كيفر مي دهد و مسلما هيچ فردي از خداوند عالميان راستگوترنيست ، لذا اين وعده تخلف ناپذير است .

تفسير الميزان - خلاصه

(الله لااله الا هو ليجمعنكم الي يوم القيمه لا ريب فيه ومن اصدق من الله حديثا):

(الله كه هيچ معبودي جز او نيست قطعا همه شما را در روزقيامت كه هيچ شكي در آن نيست گرد هم مي آورد و كيست كه از جهت گفتار ازخدا راستگوترباشد؟)

پس آنچه خداي تعالي در امر شفاعت حسنه و سيئه به شماتكليف نموده بگيريد و درود هركس را كه به شما تحيتي مي فرستد با رد واعراض باطل نكنيد زيرا پيش روي شما روزي خواهد بود كه خداي سبحان همه شما را درآن جمع مي نمايد و جزا مي دهد، اگر دعوتش را بپذيريد جزاي خير واگر رد كنيد كيفر مي دهد و مسلما هيچ فردي از خداوند عالميان راستگوترنيست ، لذا اين وعده تخلف ناپذير است .

إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۴۰﴾

يقيناً خدا به اندازه وزن ذرّه اي [به اَحدي] ستم نمي كند، و اگر [هم وزن آن ذرّه] كار نيكي باشد، آن را دو چندان مي كند، و از نزد خود پاداشي بزرگ مي دهد. (۴۰)

سوره ۴: النساء - جزء ۵ - ترجمه انصاريان

به نام خدا كه رحتمش بسيار و مهرباني‌اش هميشگي است،

به نام خدايي كه جز به فضل و بخشش اميد نبستم

و جز از عدالت او نهراسم

و جز به سخن او اعتماد نكنم

و جز به ريسمانش چنگ نزنم،

تنها به تو پناه مي‌آورم اي خداي گذشت كننده

و خوشنود شونده از ستم و دشمني

و پيش‌آمدهاي روزگار

و اندوه‌هاي پياپي

و از بدبختي‌ها

و حوادث ناگوار دوران

و از گذشت عمر پيش از مهيا شدن

و توشه برداشتن

و تنها از تو راهنمايي مي‌جويم به‌سوي آنچه خير و صلاح من در آن است

و فقط از تو ياري مي‌خواهم در آنچه پيروزي و رستگاري با آن همراه است

و در پوشيدن لباس تندرستي

و كمال آن

و فراگيري سلامتي

و دوام آن تنها به تو دل مي‌بندم

و به تو پناه مي‌آورم اي پروردگار من از وسوسه‌هاي شياطين

و به ياري اقتدار و قدرتت مي‌پرهيزم از ستم پادشاهان،

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ،

بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى لَاأَرْجُو إِلّا فَضْلَهُ، وَلَا أَخْشىٰ إِلّا عَدْلَهُ، وَلَا أَعْتَمِدُ إِلّا قَوْلَهُ، وَلَا أُمْسِكُ إِلّا بِحَبْلِهِ، بِكَ أَسْتَجِيرُ يَا ذَا الْعَفْوِ وَالرِّضْوانِ مِنَ الظُّلْمِ وَالْعُدْوانِ، وَمِنْ غِيَرِ الزَّمانِ، وَتَواتُرِ الْأَحْزانِ، وَطَوارِقِ الْحَدَثانِ، وَمِنِ انْقِضَاءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّأَهُّبِ وَالْعُدَّةِ، وَ إِيَّاكَ أَسْتَرْشِدُ لِمَا فِيهِ الصَّلَاحُ وَالْإِصْلاحُ، وَبِكَ أَسْتَعِينُ فِيَما يَقْتَرِنُ بِهِ النَّجَاحُ وَ الإِنْجَاحُ، وَ إِيَّاكَ أَرْغَبُ فِى لِبَاسِ الْعافِيَةِ وَتَمامِها وَ شُمُولِ السَّلَامَةِ وَدَوامِهَا، وَأَعُوذُ بِكَ يَا رَبِّ مِنْ هَمَزاتِ الشَّيَاطِينِ، وَ أَحْتَرِزُ بِسُلْطانِكَ مِنْ جَوْرِ السَّلَاطِينِ؛ ...

متن آهنگ

خيلے خوشحالم از اينكه

تو به دنيا اومدے؛ تو
دنيا فهميد كه تو انگار
نيمه گمشدم ے تو

زندگے خيلے خوبه
چون كه خدا تو رو داده
روز تولدم، برام
فرشتشو فرستاده

خدا مهربونے كرده
تو رو سپرد دست خودم
دست تو گرفتمو
فهميدم عاشقت شدم

خدا مهربونے كرده
تو رو سپرد دست خودم
دست تو گرفتمو
فهميدم عاشقت شدم

آورده دنيا يه دونه
اون يه دونه پيش منه
خدا فرشته هاشو كه
نمے سپره دست همه

تو، نمے اومدے پيشم
من عاشق كے مےشدم
به خاطر اومدنت
يه دنيا ممنون توام

خدا مهربونےكرده
تو رو سپرد دست خودم
دست تو گرفتمو
فهميدم عاشقت شدم

خدا مهربونے كرده
تو رو سپرد دست خودم
دست تو گرفتمو
فهميدم عاشقت شدم

دانلود آهنگ محمد عليزاده خيلي خوشحالم

يك زمان هايي را فقط براي عزيزانت باش ،

فقط براي آنها بخند ،

با آنها حرف بزن ،

درد دل هايشان را بشنو و تسكينِ بي قراري و دردهايشان باش .

توجهت را از جهاني دريغ كن و به كساني بده كه شايسته ي نگاهِ تو اند

، كه ذره اي از توجه و محبتِ تو ،

حالشان را بهتر مي كند ،

همان هايي كه تو را با تمامِ كاستي و تفاوت هايت پذيرفته اند ،

كه تمامِ لحظه هايي كه به يادشان نيستي به يادِ تواند و هوايت را دارند ،

كساني كه صادقانه تو را ، بخاطر خودت دوست دارند .
براي زمان و نگاه و احساسِ خودت ارزش قائل باش و براي هر غريبه اي خرجشان نكن .

به كساني فكر كن كه محتاجِ نگاهِ تواند ،

كه غير از تو كسي را ندارند ،

كه تو را بيشتر از تمامِ جهان ، دوست دارند ...

🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🍃🌸🍃🌸🍃 @Zendegijarist2

به افتخار تمام مادر هاي عزيز ❤️😍
قدرشونو بدونيد اونا هستن كه عاشقتونن ...

تفاوت خواب مامان و بابا 👌🏻

مامان و بابا داشتند تلويزيون تماشا ميكردند 
كه مامان گفت:”من خسته ام و ديگه ديروقته ،ميرم كه بخوابم ” مامان بلند شد ، به آشپزخانه رفت و مشغول تهيه ساندويچ هاي ناهار فردا شد ،سپس ظرف ها را شست ،براي شام فردا از فريزر گوشت بيرون آورد ،قفسه ها را مرتب كرد ،شكرپاش را پركرد ،ظرف ها را خشك كرد و در كابينت قرار داد و كتري را براي صبحانه فردا از آب پركرد . 
بعد همه لباس هاي كثيف را در ماشين لباسشويي ريخت ،پيراهني را اتو كرد و دكمه لباسي را دوخت .اسباب بازي هاي روي زمين را جمع كرد و دفترچه تلفن را سرجايش در كشوي ميز برگرداند. 
گلدان ها را آب داد ،سطل آشغال اتاق را خالي كرد و حوله خيسي را روي بند انداخت

بعد ايستاد و خميازه اي كشيد و كش و قوسي به بدنش داد و به طرف اتاق خواب به حركت درآمد ،كنار ميز ايستاد و يادداشتي براي معلم نوشت ،مقداري پول را براي سفر شمرد و كنارگذاشت وكتابي را كه زير صندلي افتاده بود برداشت . 
بعد كارت تبريكي را براي تولد يكي از دوستان امضا كرد و در پاكتي گذاشت ،آدرس را روي آن نوشت و تمبرچسباند ؛ مايحتاج را نيز روي كاغذ نوشت و هردو را درنزديكي كيف خود قرار داد و سپس دندان هايش را مسواك زد. 

باباگفت: “فكركردم ،گفتي داري ميري بخوابي 
” و مامان گفت:” درست شنيدي دارم ميرم.” 

سپس چراغ حياط را روشن كرد و درها را بست. 
پس ازآن به تك تك بچه ها سرزد ، چراغ ها راخاموش كرد ،لباس هاي به هم ريخته را به چوب رختي آويخت ،جوراب هاي كثيف را درسبد انداخت ،با يكي از بچه ها كه هنوز بيداربود و تكاليفش را انجام ميداد گپي زد ،ساعت را براي صبح كوك كرد ،لباس هاي شسته را پهن كرد ،جاكفشي را مرتب كرد و شش چيز ديگر را به فهرست كارهاي مهمي كه بايد فردا انجام دهد ،اضافه كرد
سپس به دعا و نيايش نشست. 

در همان موقع بابا تلويزيون را خاموش كرد و بدون اينكه شخص خاصي مورد نظرش باشد ،گفت: ” من ميرم بخوابم” و بدون توجه به هيچ چيز ديگري ،دقيقاً همين كار را انجام داد

و اين است تفاوت خواب مادرو پدر ...
بهشت زير پاي مادران نيست بلكه بهشت خانه ايست كه مادرم در ان است

مادري رو به فرزندش كرد و او را نصيحت كرد:
فرزندم: روزي از روزها مرا پير و فرتوت خواهي ديد...
و در كارها يم غير منطقي!!
در آن وقت لطفا به من كمي وقت بده و صبر كن تا مرا بفهمي.
هنگامي كه دستم ميلرزد و غذايم بر روي لباسم ميريزد؛
هنگامي كه از پوشيدن لباسم ناتوانم؛ پس صبر كن و سالهايي را به ياد آور كه كارهايي كه امروز نميتوانم انجام دهم، به تو ياد ميدادم 😓😓
اگر ديگر جوان و زيبا نيستم؛ مرا ملامت نكن و كودكي ات را به ياد آور، كه تلاش ميكردم تو را زيبا و خوشبو كنم.
اگر ديگر نسل شما را نميفهمم به من نخند، ولي تو گوش و چشم من ؛ براي آنچه نميفهمم باش.
من بودم كه ادب را به تو آموختم.
من بودم كه به تو آموختم چگونه با زندگي روبه رو شوي.پس چگونه امروز به من ميگويي چه كنم و چه نكنم.؟؟؟!!!
از كند شدن ذهنم و آرام صحبت كردنم و فكر كردنم هنگام صحبت با تو خسته نشو ،چون خوشبختي من اكنون اين است كه باتو باشم. تو اكنون تمام زندگي من هستي.
من همچنان ميدانم كه چه ميخواهم، فقط براي انجام كارهايم به من كمك كن.
هنگامي كه پاهايم مرا براي رسيدن به مقصد ياري نميكند، با من مهربان باش.
اكنون كه پيرم از گرفتن دستم هنگام راه رفتن خجالت نكش؛ كه در كودكي ات كه ناتوان بودي من دست تو را ميگرفتم.
من ديگر مثل تو جوان نيستم و به سادگي، مرگ در انتظار من است.💔💔 در كنار من باش و مرا تنها نگذار.
هنگامي كه از خطاي من چيزي به ياد آوردي بدان كه من جز مصلحت تو چيزي نميخواستم.
خطا هاي مرا ببخش تا خدا تو را بيامرزد.
هنوز هم خنده و بازي هاي تو مرا خوشحال ميكند.
مرا از همصحبتي خودت محروم نكن.
هنگام تولدت با تو بودم ؛ پس هنگام مرگم با من باش.
لازم است اين متن را همه بخوانند تا احساس مادرشان را هنگامي كه پير شد بفهمند 👌🏻

به عشق مادرتان آن را براي ديگران ارسال كنيد 🌹

كانال صداي زندگي ↯
https://telegram.me/joinchat/AAAAADv2qXofPlXe67hy1w